در این فرمایشات یک نوع تشبیه به کار رفته است. وقتی که میخواستند وارد شریعه ای شوند تا آب بردارند، وارد شدن را "ورود"، و از آنجا بیرون آمدن را "صدور" میگفتند. اینجا هم وقتی که مردم به یک کسی مراجعه کرده و سؤال خود را میپرسند "ورود" تعبیر میشود، و هنگامی که پاسخ میگیرند و حوائجشان برآورده میشود از آن تعبیر به "صدور" میکنند؛ به این معنا که پاسخ و دستور از ناحیه آن فرد صادر شده است.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: پس از رحلت پیامبراکرم (ص) و بویژه پس از آن که با ایران و روم جنگ شد و مسلمانان به سرعت افزایش یافتند و اهمیت اسلام معلوم شد، مردم و مخصوصا تازه مسلمانان در مسائل اعتقادی و احکام اسلام به اصحاب پیامبر مراجعه میکردند و آنان بودند که باید پاسخگوی همه باشند؛ ولی با این همه موقعیتی که اصحاب پیامبر پیدا کردند و مورد توجه مردم واقع شدند و در نتیجه وظیفه داشتند که دستورات اسلام را عمل کنند و استقلال و قدرت اسلام را حفظ کنند، کوتاهی کردند تا شهرها و همه چیز در اختیار معاویه و عمروعاص و امثال آنها قرار گرفت.
اساسا علت این که در آن شرایط خاص امثال ابوهریره و ابودرداء موقعیت پیدا کردند این بود که از یک طرف پیامبراکرم (ص) در بین مسلمانان نبود و از طرف دیگر دست سیاست علی (ع) را خانه نشین کرده بود. بنابراین با توجه به افزایش تازه مسلمانان، بسیاری از سؤالات دینی پیدا شد که مردم به ناچار سراغ این افراد میآمدند و هر کدام از اصحاب پیامبر به نوعی و در منطقه ای مورد توجه و مورد مراجعه مردم بودند.
"و کانت أمور الله علیکم ترد": و پس از آن که شما اسلام را پذیرفتید امور و فرمانهای خداوند بر شما وارد میشد و سؤالهای مردم درباره احکام الهی به سوی شما سرازیر میگردید "و عنکم تصدر": و احکام و فرمانهای الهی از سوی شما به دیگران میرسید و صادر میشد "و الیکم ترجع": و همه به سوی شما بازمی گشت.