صفحه ۵۴

به دردشان نمی خورد، مثل این که کسی پرسید تعداد موهای سر من چقدر است ؟! اگر علی (ع) در زمان ما بود سؤالهای زیادی از ایشان می‎کردیم. حضرت ادعایش این است که همه گروهها و دسته جاتی که در آینده جمعیت ها و کشورها را اداره خواهند کرد، چه خوب باشند و چه بد، من آنها را می‎شناسم. "فئة" در "و لا عن فئة" عطف بر "شئ" در "لاتسألونی عن شئ" است.

"الا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها"

( مگر آن که من به دعوت کننده و رهبر و سوق دهنده آن شما را آگاه می‎سازم.)

حضرت می‎فرمایند: از من درباره گروههایی که بر جمعیت هایی هر چند صد نفره حکومت خواهند کرد نمی پرسید مگر آن که من از ناعق و قائد و سائق آن گروه به شما خبر می‎دهم.

"ناعق" یعنی آن کسی که صدا می‎کند؛ عرب به صدای کلاغ می‎گوید: "نعیق الغراب"؛ یا وقتی چوپان گوسفندها را هی می‎کند و صدایشان می‎زند می‎گویند: "نعق بغنمه" یعنی: گوسفندش را صدا زد. حال به کسی که در یک گروه آنها را صدا می‎زند و به سویی دعوت می‎کند "ناعق" یعنی دعوت کننده این جمعیت می‎گویند.

"قائد" از "قود" به معنای قیادت و رهبری است، و "قائدها" یعنی: رهبر و جلودار آنان. این تشبیه است. به کسی که افسار شتر یا هر حیوانی را بگیرد و آن را به سویی بکشد "قائد" می‎گویند. رهبر را هم که قائد می‎گویند به این جهت است که جامعه به دست او سپرده شده تا به طرفی ببرد و جلودار جامعه باشد. حالا اگر رهبر خوب و فهمیده ای باشد جامعه را به طرف سعادت و خوشبختی می‎برد؛ و اگر بد باشد مردم را به طرف بدبختی و گمراهی می‎برد. به ریسمانی که با آن شتر یا هر چیزی را به طرفی می‎کشند "قیاد" می‎گویند.

"سائق" نیز از "سوق" به معنای راندن است. به کسی که گله گوسفند یا قافله شتر را

ناوبری کتاب