است دوباره آن را آوردیم.
ابن أبی الحدید در اینجا مطلب جالبی آورده است که خلاصه آن چنین است: وی از شیخ جعفر نقیب استاد خود میپرسد که چرا علی (ع) از پیامبر(ص) این اندازه تعریف و تجلیل و تمجید کرده اند، در حالی که سایر اصحاب به این اندازه تعریف نکرده اند. استاد او در جواب میگوید: دیگر اصحاب همانند علی (ع) سخنی برای گفتن درباره پیامبر نداشتند. آن که سخنگو و خطیب بود و در عین حال با پیغمبر محشور بود و به خصوصیات او واقف و مطلع بود علی (ع) است؛ از این رو آن حضرت در نهج البلاغه زیاد از پیامبر تعریف میکند، در حالی که دیگران چنین معرفت و شناختی از پیامبر نداشتند.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 174.
راهنما بودن پیامبر(ص)
"حتی أوری قبسا لقابس، و أنار علما لحابس"
( تا این که [ پیامبراکرم (ص)] برافروخت شعله ای را برای شعله برگیرنده، و روشن نمود نشانه ای را برای کسی که در راه مانده و سرگردان است.)
"وری، یری الزند" یعنی چوب روشن شد. "زند" به چوبی گفته میشد که با آن آتش روشن میکردند و تعبیر به "وری الزند" میکردند، یعنی آتش روشن شد. این فعل لازم است. و "أوری" باب افعال آن میباشد که به معنای "روشن کرد" میآید. "قبس" به معنای شعله میباشد، و "قبسا من نار" یعنی شعله ای از آتش. "قابس" به معنای کسی است که شعله آتش را بگیرد و از آن بهره ببرد. به عنوان مثال وقتی که آتشی روشن باشد و دیگران بیایند از این آتش استفاده کنند و مقداری از آن را ببرند و