صفحه ۵۲۹

است دوباره آن را آوردیم.

ابن أبی الحدید در اینجا مطلب جالبی آورده است که خلاصه آن چنین است: وی از شیخ جعفر نقیب استاد خود می‎پرسد که چرا علی (ع) از پیامبر(ص) این اندازه تعریف و تجلیل و تمجید کرده اند، در حالی که سایر اصحاب به این اندازه تعریف نکرده اند. استاد او در جواب می‎گوید: دیگر اصحاب همانند علی (ع) سخنی برای گفتن درباره پیامبر نداشتند. آن که سخنگو و خطیب بود و در عین حال با پیغمبر محشور بود و به خصوصیات او واقف و مطلع بود علی (ع) است؛ از این رو آن حضرت در نهج البلاغه زیاد از پیامبر تعریف می‎کند، در حالی که دیگران چنین معرفت و شناختی از پیامبر نداشتند.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 174.

راهنما بودن پیامبر(ص)

"حتی أوری قبسا لقابس، و أنار علما لحابس"

( تا این که [ پیامبراکرم (ص)] برافروخت شعله ای را برای شعله برگیرنده، و روشن نمود نشانه ای را برای کسی که در راه مانده و سرگردان است.)

"وری، یری الزند" یعنی چوب روشن شد. "زند" به چوبی گفته می‎شد که با آن آتش روشن می‎کردند و تعبیر به "وری الزند" می‎کردند، یعنی آتش روشن شد. این فعل لازم است. و "أوری" باب افعال آن می‎باشد که به معنای "روشن کرد" می‎آید. "قبس" به معنای شعله می‎باشد، و "قبسا من نار" یعنی شعله ای از آتش. "قابس" به معنای کسی است که شعله آتش را بگیرد و از آن بهره ببرد. به عنوان مثال وقتی که آتشی روشن باشد و دیگران بیایند از این آتش استفاده کنند و مقداری از آن را ببرند و

ناوبری کتاب