سرانجام واعظان بی عمل
روایت دوم از ارشاد دیلمی است که بیشتر مربوط به ما آخوندها و اهل علم است و به همین جهت مناسب دانستم آن را بخوانم. این حدیث از پیامبراکرم (ص) نقل شده است.
"قال رسول الله (ص): رأیت لیلة أسری بی الی السماء قوما تقرض شفاههم بمقاریض من نار ثم ترمی": "پیامبراکرم (ص) فرمودند: در شبی که مرا به آسمان بردند گروهی را دیدم که با قیچی های آتشین لب های آنان بریده و به دور انداخته میشد."
"فقلت یا جبرئیل من هؤلاء": "به جبرئیل گفتم اینها چه کسانی هستند؟!"
"فقال خطبأ أمتک : یامرون الناس بالبر و ینسون أنفسهم و هم یتلون الکتاب أفلا یعقلون ؟!"ارشاد دیلمی، ص 16؛ کنز العمال، ج 10، ص 209، حدیث 29106. "جبرئیل گفت: اینها خطبای امت تو هستند که مردم را امر به خوبی میکنند ولی خود را فراموش میکنند در حالی که کتاب خدا را میخوانند، آیا اینها تعقل نمی کنند؟!"
از ابوالاسود دئلی نیز اشعاری نقل شده که چون وقت تمام است من تنها یکی از آنها را میخوانم، میگوید:
"نهی نکن از یک اخلاقی که خودت مانند آن را انجام میدهی. بر تو عار است چنین کاری، و عار بزرگی هم هست."