خود را بپرسید که اهل علم و دانش باشد و بتواند شما را در یافتن پاسخ مناسب کمک کند. از کسانی که اهل علم و دانش و یا متخصص در این مسأله نیستند سؤال نکنید.
این احتمال برای این مطرح میشود که اولا: بحث درباره گرفتن علم و دانش از سرچشمه اصلی آن بود، و ثانیا: سؤال و مشکلات علمی نیز یک نوع حاجت و تقاضاست که با عبارت قبل تناسب بیشتری دارد.
ج - احتمال سوم این است که حضرت میخواهد بفرماید: شما از امام چیزی را نخواهید که مربوط به او نیست. به عنوان مثال ملاحظه کرده اید که گاهی اوقات مردم به فقیهی مراجعه میکنند و از او میخواهند که فتوا به حلال بودن چیزی بدهد؛ در صورتی که آن چیز از نظر فقهی بدون تردید حرام است؛ ولی افراد با مراجعه مکرر به مجتهد از او میخواهند که آن را حلال کند. حلال کردن حرام، مربوط به مجتهد نیست؛ بلکه او باید با کوشش و تلاش سعی در فهمیدن و بیان حکم خدا کند.
احتمال سوم - که مرحوم عبده آن را مطرح کرده است - با دنباله فرمایش حضرت تناسب دارد که میفرماید: "لیس علی الامام الا ما حمل". در حقیقت حضرت میگوید: از من که امام شما هستم چیزی را نخواهید که نمی توانم آن را انجام دهم. یعنی در مقابل حرام خدا از من تقاضا نکنید که فتوا به حلیت دهم؛ یا برعکس در مقابل حلال فتوا به حرمت بدهم. زیرا وظیفه امام این است که حق و حکم خدا را بگوید؛ بنابراین از او نخواهید که پاسخ ناحق به شما بدهد.
"فالله الله أن تشکوا الی من": خدا را، خدا را در نظر بگیرید از این که شکایت کنید به کسی که "لا یشکی شجوکم": نمی تواند گرفتاری و تقاضای شما را برآورده سازد.
از امیرالمؤمنین (ع) میخواستند که مانند خلفا در بیت المال تصرف کند و همان طور که آنان خودسرانه بذل و بخشش میکردند حضرت نیز چنین نماید. حکم ابن ابی العاص که طرد شده رسول الله (ص) بود توسط عثمان به مدینه