دیگر میدهد، تبدل رأی پیدا میکند. گاهی بر اساس قیاس و اقتضای آن به فتوایی میرسد و بار دیگر بر اساس استحسان و مصلحت های ساختگی رأی میدهد.
میفرماید: هلاکت را بر پشت خود نقل میکند از جایی به جایی دیگر، برای یک نظر و دیدگاهی که برای خودش پس از رأی و نظر دیگر ایجاد میکند.
"یرید أن یلصق ما لا یلتصق، و یقرب ما لا یتقارب"
( میخواهد بچسباند آنچه را که نمی چسبد، و نزدیک کند آنچه را که نزدیک نمی آید.)
چنین شخصی که به علم ناقص خود و یا به هوای نفس خویش اعتماد میکند، تلاش مینماید آنچه را که ربط ندارد به همدیگر ربط دهد. به این معنا که اگر از او سؤالی کنید پاسخی میدهد که ربطی به سؤال ندارد، ولی او میخواهد به زور آن را به سؤال بچسباند و ربط دهد؛ و به تعبیر دیگر میخواهد سر طرف را شیره بمالد. همچنین میخواهد آن اموری را که دور از یکدیگر است به هم نزدیک کند. به این معنا که اشتباهی را مطرح میکند و یا دیدگاه غلطی دارد و تلاش میکند آن را به یک مطلب درست و حق تطبیق دهد.
میفرماید: میخواهد بچسباند آنچه را که نمی چسبد، و نزدیک سازد آنچه را که به هم نزدیک نمی شود و ذهن انسان نمی تواند آن را بپذیرد.