کند و مطیع و رام هواهای نفسانی خود باشد، مانند کسی است که در لب پرتگاه رودخانه قرار گرفته و همه عبادات و اعمال خود را هم بر همین پرتگاه فرو ریختنی پایه گذاری میکند.
بدترین ستم ها نسبت به عترت پیامبر(ص)
بارها عرض کرده ام که وقتی انسان تاریخ را مطالعه میکند میبیند چقدر نسبت به علی (ع) ظلم و ستم شده است. با این که علی (ع) جزء عترت پیغمبر است و این همه در اسلام سابقه دارد و پیامبراکرم (ص) نسبت به او بسیار سفارش فرمود و عترت خود را در ردیف کتاب قرار داده و در معرفی دو چیز با ارزشی که در میان مردم باقی گذاشته فرموده است: "کتاب الله و عترتی، أهل بیتی"وسائل الشیعة، ج 18، ص 19، باب تحریم الحکم بغیر الکتاب والسنة، حدیث 9. با این وجود ظلم بزرگی است که مردم پس از رحلت پیامبر سراغ امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) نروند و سراغ دیگران و کسانی مانند ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد حنبل، اوزاعی، زهری و امثال آنها بروند و از آنها تقلید کنند و عترت پیامبراکرم (ص) مورد توجه مردم نباشند. این با مسأله امامت جداست. ما معصومین (ع) را امام میدانیم، ولی اگر مسأله امامت را هم طرح نکنیم بالاخره آنها عترت پیامبر که بودند و پیامبراکرم (ص) نسبت به عترت خود سفارش کردند و آنها را در ردیف قرآن قرار دادند و در حدیث ثقلین و مانند آن مردم را توصیه کردند که به آنها مراجعه نمایند. حالا ما حداکثر بگوییم که امثال ابوحنیفه و دیگران، مجتهدینی بودند که روی دیدگاهها و نظرات خود زحمت کشیده و تا حدودی هم بعضی از مسائل فقهی را فهمیدند، ولی هیچ کدام از آنها تکیه گاه علم خدا و پیامبر نبودند و اکثرا از روی قیاس و استحسانات و امثال آن فتوا میدادند؛ آنها نه معاصر پیامبر بودند و نه مورد سفارش آن حضرت، ولی دست سیاست باعث شد که