از این اگر بیت المال بخواهد برای افرادی حلال باشد در درجه اول باید گرفتن آن به اجازه حاکم حق و در زمان امیرالمؤمنین (ع) با اجازه آن حضرت باشد؛ در صورتی که خلفای غاصب خودشان هر کاری که میخواستند نسبت به بیت المال انجام میدادند. بنابراین در آن زمان مالی که حلال و بی اشکال باشد نوعا موجود نبود؛ در نتیجه مردم و مسلمانان بیت المال را مانند مال بدون صاحب و به صورت مخلوطی از حلال و حرام میخوردند.
خلاصه حضرت امیر(ع) میخواهند روشی را که پس از پیامبراکرم (ص) در تقسیم بیت المال و حکومت بر مردم اعمال و اجرا میشد تخطئه کنند و اشتباه بدانند. خلیفه دوم در حکومت خود امتیازبندی در تقسیم بیت المال را شروع کرد و زمینه حکومت بنی امیه نیز در همین زمان پایه گذاری شد و یزیدبن ابی سفیان به امارت شام رسید. در زمان عثمان نیز این امر شدت یافت، و همه چیز در غیر مسیر خود افتاد.
"قد صار حرامها عند أقوام بمنزلة السدر المخضود": پس حرام دنیا در نزد گروهها و افرادی که دنیاطلب بودند به منزله سدری بود که تیغ های آن را گرفته باشند و خوردن آن راحت است "و حلالها بعیدا غیر موجود": و حلال آن از دسترس دور میباشد به طوری که حلال بدون اشکال اساسا وجود ندارد.
شرایط زودگذر
"و صادفتموها، والله، ظلا ممدودا الی أجل معدود، فالا رض لکم شاغرة"
( و به خدا سوگند با دنیا برخورد کرده اید در حالی که دنیا همچون سایه ای کشیده شده است تا سرآمدی معین؛ پس زمین برای شما گسترده و خالی است.)
"شاغرة" از ماده "شغر" به معنای وسعت میآید. نهایه ابن اثیر میگوید: "الشغر: ... و قیل: الاتساع؛ و منه حدیث علی (ع): فالا رض لکم شاغرة أی