"شیمة" به معنای طبیعت و ساختمان وجودی میآید، که البته اخلاق نیز در آن نهفته است.
"مستمطر" اسم مفعول و به معنای ابری است که از آن طلب باران میشود.
"دیمة" نیز در اصل "دومة" بوده و از ماده "دوام" است، و به بارانهایی گفته میشود که بتدریج میآید و دوام دارد. بارانهایی که به صورت رگبار میآید برای زمین چندان مورد استفاده واقع نمی شود؛ برای این که سیل میشود و میرود. ولی بارانهایی که بتدریج میآید و ادامه دارد برای زمین سودمندتر است.
نکته دیگری که در عبارت وجود دارد این است که "خیر البریة" و "خیر البریة" هر دو خوانده شده است. اگر "خیر" و "أنجبها" باشد به آنها قطع صفت گفته میشود؛ یعنی صفت بودن را قطع کرده است؛ به این معنا که از صفت بودن بیرون آمده و جمله مستقلی شده است. و اگر "خیر" و "أنجبها" خوانده شود صفت "محمدا" به شمار میآید؛ یعنی پیامبر در کودکی بهترین مخلوقات، و در کهن سالی نجیب ترین آنها بود.
کلمه "أجود" به صورت "أمطر" هم آمده است. در شرح ابن میثم و نهج البلاغه عبده "أمطر" آمده ولی در دو نسخه خطی نهج البلاغه که مربوط به قرن پنجم میباشد "أجود" ذکر شده است.
حضرت میفرماید: "خیر البریة طفلا": هنگامی که پیامبر کودک بود از نظر هوش و ذکاوت و ایمان و سجایای اخلاقی بهترین انسانها بود؛ و در تاریخ هم از کودکی حضرت، نمونه های روشنی از این معنا نقل کرده اند.
"و أنجبها کهلا": همچنین هنگامی که سن ایشان بالا رفت و چهل یا پنجاه سال داشت نجیب ترین مخلوقات و بهترین انسانها به حساب میآمد.
"و أطهر المطهرین شیمة": از طرف دیگر پیامبر و اجداد آن حضرت همگی پاک بودند و جاهلیت و کفر، آنان را آلوده نکرده بود. "لم تنجسه الجاهلیة بأنجاسها"تهذیب الاحکام، ج 6، ص 114، زیارة الاربعین.