در اختیار پیامبر بود و آن حضرت به وسیله آن قدرت با جاهلیت مبارزه و جنگ و ستیز میکرد. به تعبیر دیگر بر فرض هم که جنگی وجود نداشته باشد اما بالاخره پیامبر نیرو و قدرتی داشت که به وسیله آن جاهلیت و رسوم آن را شکست داد و سر جای خود نشاند. و حضرت علی (ع) میخواهد بفرماید: من در مبارزات پیامبراکرم (ص) قدرت و نیروی مهمی بودم که کارها را راه میانداختم. پیامبراکرم (ص) قائد و جلودار بود و علی (ع) سائق و یاور قائد و کسی بود که از عقب لشکر، نیروهای همراه پیامبر را کمک کرده و به جلو سوق میداد.
"حتی تولت بحذافیرها، واستوسقت فی قیادها"
( تا این که لشکر با همه اش پشت کرد، و در فرماندهی خود گرد آمد.)
"حذافیر" جمع "حذفار" و "حذفور" است که به معنای تمام و همه یک چیز است. "استوسق" به معنای "اجتمع" و "تنظم" میآید؛ یعنی گرد آمدند و منظم شدند. در نسخه های اصلی نهج البلاغه - از جمله در دو نسخه خطی قرن پنجم که در نزد ما هست - این لغت با "سین" آمده که صحیح نیز همین میباشد؛ ولی در بعضی از نسخه ها و از جمله در نهج البلاغه عبده، با "ث" و به صورت "استوثقت" آمده است که به نظر میرسد اشتباه باشد. کلمه "استوسق" (با سین) را در کتابهای متعدد لغت بررسی کردم که در هیچ کدام از آنها آن را متعدی معنا نکرده اند؛ بلکه همه آن را به صورت لازم ذکر کرده اند. در حالی که ما در شرح خطبه سی و سوم که چاپ شده، آن را متعدی معنا کرده ایم و به نظر میرسد صحیح نباشد؛ و احتمالا علت این اشتباه همان عبارت نهج البلاغه عبده بوده که کلمه را به صورت "استوثقت" با "ث" و به صیغه متکلم آورده است.درسهایی از نهج البلاغه، ج 2، ص 526؛ و نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 199.