میآمدند. نقش این گروه مانند نقش شتربانان یا ساربانانی است که شترها را میرانند و حرکت میدهند. این گروه به دنبال و در عقب لشکر حرکت میکنند تا احیانا اگر کسی در راه وامانده یا زخمی شده است به لشکر برسانند و در بیابان به حال خود رها نشود. از طرف دیگر اگر احیانا کسی کشته شده یا مشکل دیگری پیدا کرده باشد وظیفه آنان بود که رسیدگی کنند و جنازه او را منتقل نمایند. این بخش مؤخرة الجیش به نام "ساقه لشکر" هم نامیده میشد، زیرا عقب لشکر بوده و نقش راننده لشکر را داشت.
بنابراین "مقدمة الجیش" در جلوی لشکر و "مؤخرة الجیش" به دنبال آن و سه قسمت دیگر در وسط لشکر قرار داشتند؛ و به همین مناسبت عرب ها به لشکر "خمیس" میگفتند، از باب این که پنج قسمت بوده است.
حضرت امیر(ع) فرمودند: "وایم الله لقد کنت فی ساقتها". به نظر میرسد این عبارت یکی از موارد مشکل این خطبه میباشد. برای این که ضمیر در "ساقتها" به لشکر برمی گردد؛ درحالی که در عبارتهای قبل کلمه لشکر نداشتیم تا ضمیر به آن برگردد. روی این حساب ابن أبی الحدید میگوید: ضمیر در "ساقتها" به جاهلیت بازمی گردد.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 116. زیرا هنگامی که پیامبراکرم (ص) به رسالت مبعوث شد با جاهلیت به مبارزه برخاست و آن را شکست داد و اسلام پیروز شد.
احتمال دیگری که در اینجا وجود دارد این است که حضرت علی (ع) میخواهد بفرماید: هنگامی که پیامبراکرم (ص) با جاهلیت در مبارزه و جنگ و ستیز بود، من در ساقه لشکر آن حضرت بودم. حضرت علی (ع) با این فرمایش در حقیقت خود را از ارکان لشکر پیامبر معرفی میکند. براساس این احتمال ضمیر در "ساقتها" به جاهلیت برنمی گردد، بلکه به قدرت یا لشکری بازمی گردد که