خلاصه حضرت علی (ع) در این فرمایش خود، پیامبراکرم (ص) را به ساربان و نحوه برخورد او با شترهایش تشبیه میکند و میفرماید: مردم در مسیر خود به طرف رستگاری متفاوت هستند و بعضی از آنها خسته و وامانده میشوند و بعضی دیگر شکسته شده و از ادامه راه بازمی مانند و باید برای آنان وقت و نیرو مصرف کرد تا آماده شوند و خود را به کاروان نجات یافتگان برسانند. به همین جهت پیامبر گرامی اسلام نیز بر بالای سر افرادی که خسته بودند و یا به خاطر این که دیر زیر بار حق میرفتند و از ادامه راه هدایت مانده بودند، میایستاد و مقدماتی فراهم مینمود تا آنها را به هدفشان برساند. پیامبر(ص) مانند ساربان دلسوزی است که شتر خسته و پا شکسته را هم بلند میکند و راه میاندازد تا به حرکت خود ادامه دهد و به مقصد برسد؛ لذا برای افرادی که یک مقدار کند بودند و یا به خاطر مشکلاتی که داشتند از قافله افراد رستگار و نجات یافته عقب مانده بودند نیرو و وقت بیشتری صرف میفرمود تا آنان را آماده کرده و به قافله نجات یافتگان ملحق سازد. البته کسانی که معاند هستند و صرف وقت و نیرو برای آنها نتیجه نمی دهد و هر چه پیامبر آنان را تبلیغ کند نتیجه معکوس میدهد، حضرت به ناچار آنها را رها میکند. کسانی مانند ابوجهل و ابولهب و دیگرانی که تبلیغ پیامبر برای آنان سودی ندارد، پیامبر نیز آنان را به ناچار رها میکند. برای این که قرار نیست همه کارها در این عالم با معجزه حل بشود؛ بلکه پیامبر در غیر موارد استثنایی موظف بود بر اساس همین شرایط طبیعی و اسباب و مسببات کار کند و اهداف خود را به پیش ببرد.
"یحسر الحسیر": وقتی که زمینه خستگی در کسی بود و خسته و وامانده میشد "و یقف الکسیر": و شکسته ای توقف میکرد "فیقیم علیه": پس پیامبر بر سر او میایستاد "حتی یلحقه غایته": تا این که او را به هدفش برساند. شکستگی کنایه است از سستی و ضعف افراد در حرکت به سوی مقصد اصلی. یعنی پیامبران برای رهایی