بنابراین در این دنیا طبیعی است که سیاست افراد و گروههایی اقتضا کند که خود را مسلمان بدانند ولی حقایق اسلام را نادیده بگیرند و آن را زیر پا بگذارند؛ یا این که بعضی افراد فریبکار پیدا شوند و ادعای پیامبری یا امامت کنند و بعضی پست های دینی را اشغال کنند و درنتیجه مردم را منحرف نمایند. این چیزها در عالم طبیعت و عالم ماده که عالم اسباب و مسببات و اختیار و عالم امتحان است یک امر طبیعی به شمار میآید. وظیفه هر کدام از ما این است که تحقیق و تفحص کرده و حق را بیابیم و از آن پیروی کنیم.
این خطبه نیز تمام شد؛ و حالا خطبه 104 را شروع میکنیم.
"خطبه 104 - قسمت اول"
و من خطبة له علیه السلام:
"أما بعد، فان الله سبحانه بعث محمدا(ص) و لیس أحد من العرب یقرأ کتابا، و لا یدعی نبوة و لا وحیا؛ فقاتل بمن أطاعه من عصاه، یسوقهم الی منجاتهم، و یبادر بهم الساعة أن تنزل بهم. یحسر الحسیر، و یقف الکسیر، فیقیم علیه حتی یلحقه غایته، الا هالکا لا خیر فیه."
شباهت با خطبه سی و سوم
مضمون این خطبه تکرار خطبه سی و سوم نهج البلاغه است، که بعضی عبارتها در دو خطبه تفاوت میکند ولی مضمون هر دو یکی است.
مرحوم سید رضی نیز با توجه به تکراری بودن مضمون دو خطبه، در پایان این خطبه میگوید: "و قد تقدم مختار هذه الخطبة ، الا أننی وجدتها فی هذه الروایة علی