کسی پدر و مادر نداشته و آنها از دنیا رفته باشند، در مرحله بعد همسر و فرزند انسان فشار میآورند - و حتی ممکن است انتظارات به گونه ای باشد که شخص مجبور شود به کارهای خلاف دست بزند تا خرج زن و فرزند خود را تأمین نماید -. حال اگر کسی پدر و مادر و همسر نداشت، در مرحله سوم از طریق خویشاوندان خود گمراه و بدبخت میشود." و آنها هستند که به او میگویند: ببین فلانی چه زندگی پر رونق و چه کاسبی خوبی دارد ولی تو بی عرضه هستی. در نتیجه آن فرد مجبور میشود دست به کارهای خلاف بزند تا مورد انتقاد واقع نشود.
لذا در ادامه حدیث آمده است:
"قالوا: و کیف ذلک یا رسول الله ؟ قال: یعیرونه بضیق الید فیتکلف ما لایطیق حتی یورده ذلک موارد الهلکة"مستدرک الوسائل، ج 11، ص 387؛ کنز العمال، ج 11، ص 154. اصحاب دوباره به پیامبراکرم (ص) عرض کردند: چگونه انسان به دست پدر و مادر یا همسر و خویشان خود هلاک میشود؟ پیامبراکرم (ص) در پاسخ فرمود: "به خاطر تنگدستی و فقر او را سرزنش میکنند و او هم مجبور میشود دست به کارهای سختی بزند که طاقت ندارد، تا این که بالاخره به مواضع و جایگاههای هلاکت دچار میشود." به تعبیر دیگر به او میگویند: تو که تنگدست و بیچاره هستی به خاطر این است که عرضه نداری و فلان کس که عرضه و لیاقت داشت چقدر درآمد دارد و کاسبی میکند. این بیچاره هم مجبور میشود سراغ کارهای خلاف برود.
این حدیثی بود که شرح مرحوم خوئی آن را از عبدالله بن مسعود از پیامبراکرم (ص) نقل میکند؛ و البته روایات دیگری نیز نقل شده است که ما به همین یک مورد اکتفا میکنیم.
در هر صورت این که امیرالمؤمنین (ع) در این خطبه میفرمایند: "و ذلک زمن لاینجو فیه الا کل مؤمن نومة" میفهماند که این یک حکم یا قاعده کلی و همیشگی نیست. بلکه قاعده این است که انسان تا میتواند در جامعه مسئولیت بپذیرد و با مردم سر و کار داشته باشد تا مردم از وجود او استفاده کنند، و در عین حال