صفحه ۴۲۳

کسی پدر و مادر نداشته و آنها از دنیا رفته باشند، در مرحله بعد همسر و فرزند انسان فشار می‎آورند - و حتی ممکن است انتظارات به گونه ای باشد که شخص مجبور شود به کارهای خلاف دست بزند تا خرج زن و فرزند خود را تأمین نماید -. حال اگر کسی پدر و مادر و همسر نداشت، در مرحله سوم از طریق خویشاوندان خود گمراه و بدبخت می‎شود." و آنها هستند که به او می‎گویند: ببین فلانی چه زندگی پر رونق و چه کاسبی خوبی دارد ولی تو بی عرضه هستی. در نتیجه آن فرد مجبور می‎شود دست به کارهای خلاف بزند تا مورد انتقاد واقع نشود.

لذا در ادامه حدیث آمده است:

"قالوا: و کیف ذلک یا رسول الله ؟ قال: یعیرونه بضیق الید فیتکلف ما لایطیق حتی یورده ذلک موارد الهلکة"مستدرک الوسائل، ج 11، ص 387؛ کنز العمال، ج 11، ص 154. اصحاب دوباره به پیامبراکرم (ص) عرض کردند: چگونه انسان به دست پدر و مادر یا همسر و خویشان خود هلاک می‎شود؟ پیامبراکرم (ص) در پاسخ فرمود: "به خاطر تنگدستی و فقر او را سرزنش می‎کنند و او هم مجبور می‎شود دست به کارهای سختی بزند که طاقت ندارد، تا این که بالاخره به مواضع و جایگاههای هلاکت دچار می‎شود." به تعبیر دیگر به او می‎گویند: تو که تنگدست و بیچاره هستی به خاطر این است که عرضه نداری و فلان کس که عرضه و لیاقت داشت چقدر درآمد دارد و کاسبی می‎کند. این بیچاره هم مجبور می‎شود سراغ کارهای خلاف برود.

این حدیثی بود که شرح مرحوم خوئی آن را از عبدالله بن مسعود از پیامبراکرم (ص) نقل می‎کند؛ و البته روایات دیگری نیز نقل شده است که ما به همین یک مورد اکتفا می‎کنیم.

در هر صورت این که امیرالمؤمنین (ع) در این خطبه می‎فرمایند: "و ذلک زمن لاینجو فیه الا کل مؤمن نومة" می‎فهماند که این یک حکم یا قاعده کلی و همیشگی نیست. بلکه قاعده این است که انسان تا می‎تواند در جامعه مسئولیت بپذیرد و با مردم سر و کار داشته باشد تا مردم از وجود او استفاده کنند، و در عین حال

ناوبری کتاب