منافع دنیایی خود میباشند. حضرت به ویژگی های این زمان تصریح نمی کنند و یا اگر تصریح کرده باشند در اینجا نقل نشده است. میفرمایند: این زمانی است که نجات پیدا نمی کند در آن مگر مؤمنی که خواب باشد.
مراد از "نومة" در اینجا پر خواب واقعی نیست، بلکه حکم پر خواب را دارد. آدم پر خواب را دیگر مردم سراغش نمی روند؛ خامل الذکر و گمنام نیز چنین است و او را به بازی نمی گیرند.
چنین کسی "ان شهد لم یعرف": اگر حاضر باشد مردم او را نمی شناسند؛ برای این که کمتر در جامعه بوده و از مردم منعزل شده است. "و ان غاب لم یفتقد": و اگر غایب باشد سراغش را نمی گیرند؛ چون خیلی شناخت نسبت به او ندارند. گویا جامعه نسبت به او توجه ندارد.
البته زمانها متفاوتند. در بعضی زمانها افراد عاقل و دانشمند باید در متن جامعه باشند و مسئولیت بپذیرند و خود را کنار نکشند تا منشاء خدمات شوند؛ ولی بعضی وقت ها انسان مشاهده میکند اختلافات و دورویی ها زیاد است و مردم کمتر سراغ افراد عاقل و فهمیده میروند و اگر احیانا از آنها سراغی هم گرفته شود برای این است که میخواهند از آنها بارکشی کنند. در چنین شرایطی هر چه افراد دانا و عاقل ناشناستر باشند و گوشه گیری و انزوا اختیار کنند به سود آنان میباشد و راحت تر زندگی میکنند.
کسی که خوابیده باشد و یا مردم او را خوابیده فرض میکنند - هر چند انسان دانشمند و فهمیده ای باشد - مردم او را نمی شناسند و نسبت به مقام و موقعیت علمی او بی توجه میباشند؛ و هنگامی که یک کار عمومی و اجتماعی مطرح میشود سراغ او نمی روند و خودشان آن را انجام میدهند، و درنتیجه از چنین شخصی کمتر سوءاستفاده شده است.