دنیا آنان را مصیبت زده میکند و خانه شان محل گریه و زاری میشود.
بالاخره اگر کسی بر همه دنیا هم حکومت کند، ثروتمندترین فرد دنیا هم باشد، درنهایت باید بگذارد و برود و دنیا را ترک کند؛ و در آخرت هم باید جوابگوی قدرت و ثروتش باشد، در دنیا هم گرفتار آلام میگردد.
گذشته دنیا و آینده آن
"لا یرجع ما تولی منها فادبر، و لا یدری ما هو آت منها فینتظر"
( آنچه از دنیا روگردانیده پس پشت کرده است [ و بر نمی گردد]، و آنچه آینده است از دنیا دانسته نمی شود تا انتظار کشیده شود.)
آنچه از دنیا پشت کرد دیگر برنمی گردد. به عنوان مثال هنگامی که جوانی انسان رفت انسان دیگر جوان نمی شود، بلکه بتدریج پیر شده و بعد هم از دنیا میرود؛ و کسی هم که از دنیا رفته است دیگر به دنیا بازنمی گردد. ازطرف دیگر آینده برای انسان معلوم نیست و انسان نمی تواند آینده را به خوبی پیش بینی کند و بگوید در گذشته اگر وضعم خوب نبود حتما در آینده بهتر خواهد شد و ثروتی به دست خواهم آورد. برای این که نمی دانیم در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد. ممکن است آینده بدتر از گذشته باشد.
آمیختگی خوشی دنیا با اندوه
"سرورها مشوب بالحزن، و جلد الرجال فیها الی الضعف و الوهن"
( خوشی دنیا با اندوه آمیخته است، و توانایی مردان در دنیا به طرف ناتوانی و سستی است.)
"جلد" به معنای قوت و نیرو است، و "وهن" به معنای سستی است.
خوشحالی و یا خوشی دنیا همراه و مخلوط با غصه و اندوه است. به این معنا که در