گرفتاریهای بصره در این شورش
"فویل لک یا بصرة عند ذلک ، من جیش من نقم الله، لا رهج له و لا حس"
( پس وای بر تو ای بصره در آن هنگام، از سپاهی که از عقوبت های خداوند است، نه برای آن غباری و نه صدایی است.)
"رهج" و "رهج" هر دو صحیح است و به معنای گرد و غبار به هوا برخاسته است. "حس" و "حس" نیز هر دو صحیح است، و به معنای غوغا و سر و صدایی است که درهم میپیچد.
حضرت میفرماید: وای بر تو ای بصره در چنین زمان و شرایطی که چنین فتنه هایی در تو پیدا میشود. فتنه هایی که از لشکری پدید میآید که گرد و غبار و یا سر و صدا ندارند. برای این که وقتی شورشیان و فتنه گران مورد بحث، در آن زمان اسب و شتر و امثال آن نداشته باشند دیگر غبار ندارند و یا سر و صدا راه نمی اندازند. نیروها و لشکرشان نیز برانگیخته شده از خشم و غضب خداوند است. زیرا هنگامی که مردمی ستمگر باشند و به وظایف خود عمل نکنند همین شورشها هم نوعی مجازات خداوند به شمار میآید که آنان را متنبه کند. به تعبیر دیگر لابد در بین مردم یک نوع اشکالاتی وجود داشته و نسبت به دیگران و مخصوصا بردگان خود ستم میکرده اند. بنابراین خداوند این شورشیان را علیه آنان میشوراند و تسلط میبخشد تا مجازات شوند.
همان گونه که عرض کردیم صاحب زنج و طرفدارانش کسانی بودند که در آغاز شورش خود نه اسبی داشتند و نه شتر که سر و صدا راه بیندازند، و لشکر مجهز و سپاه منظمی در اختیار نداشتند چون یک شورش داخلی بود، و با همین امکانات کمی که در اختیارشان بود بدون سر و صدا راه میافتند و میزنند و افراد را به قتل میرسانند.
"فویل لک یا بصرة عند ذلک": پس وای بر تو ای بصره در چنین هنگامی "من جیش من نقم الله": از لشکری که از عقوبت های خداوند است "لا رهج له و لا حس": لشکری که نه غبار برمی انگیزند و نه سر و صدایی دارند.