مواردی که مشورت میخواستند علی (ع) از مشورت دادن دریغ نمی ورزید.
"و أنا لکم وزیرا خیر لکم منی أمیرا"
( و من وزیر و مشاورتان باشم بهتر است برای شما تا آن که امیرتان باشم.)
حضرت میفرمایند: بهتر آن است که من برای شما وزیر باشم نه امیر؛ برای این که اگر امیر باشم کاملا باید از من اطاعت کنید، و اگر اطاعت نکنید قطعا جهنم میروید. اما اگر وزیر باشم ممکن است اطاعت نکنید و جهنمی هم نشوید؛ برای این که اگر امیر و وزیر با هم اختلاف داشته باشند، آن وقت شما مجبور میشوید تقیه کنید و از روی تقیه از امیرتان اطاعت کنید. قول وزیر به طور کامل مطاع نیست و مردم بسا مجبور میشوند تقیه کنند و از امیر اطاعت و با وزیر مخالفت کنند. به همین جهت حضرت میفرماید: اگر من وزیر باشم بسا به نفع شما باشد.
همه اینها به عنوان اتمام حجت است؛ با این که حضرت، امامت بر مسلمین را حق خود میداند، و از اول هم ولایت و امامت از آن حضرت بوده است و حتی خود ابوبکر هم شکی در آن نداشت، اما به حسب ظاهر دارند با اینها اتمام حجت میکنند که فردا نگویند چرا نگفتی ! و اگر کسی زبان به اعتراض گشود حضرت بتوانند بگویند من از اول گفتم که افق ها تاریک است، جنگ هایی پیش میآید، گرفتاری هایی خواهد بود، شما به همه اینها فکر بکنید و با درنظرگرفتن این امور با من بیعت کنید.
نکته دیگر این که حضرت با این سخنان میخواهند بفرمایند که خلافت از ابتدا و پس از رحلت پیامبراکرم (ص) حق من بوده و خداوند توسط پیامبرش مرا به این امر منصوب فرموده است؛ و در این امر شک و تردیدی وجود نداشته است که حالا من به خاطر مراجعه و اصرار شما بخواهم به صحنه بیایم و خلافت را بپذیرم.
خداوند ان شاءالله همه ما را موفق و مؤید بدارد.