2 - بعضی دیگر گفته اند که حضرت در اینجا نظر به معاویه دارد.همان، ص 12. که به نظر میآید این احتمال صحیح نباشد. برای این که معاویه در زمان امیرالمؤمنین بود و سر و صداهایش در همان زمان بلند شده بود، گرچه پس از شهادت حضرت امیر(ع) معاویه تسلط بیشتری پیدا کرد. ولی به نظر میرسد مقصود حضرت کسی است که بعدها سر و صدا به راه میاندازد.
3 - احتمال سوم که به نظر مناسب تر میآید این است که مقصود عبدالملک مروان باشد.شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 7، ص 99. عبدالملک مروان کسی بود که در ابتدا و پیش از به قدرت رسیدن فرد بسیار مقدسی بود که با قرآن و مسجد و امثال آن مأنوس بود، ولی هنگامی که نوبت خلافت به او رسید قرآن و دستورات آن را به طور کلی کنار گذارد و با همه قوا وارد حکومت و سیاست شد. این شخص در برابر عبدالله بن زبیر و برادر او مصعب بن زبیر جنگ کرد و پیروز شد و در نهایت به عنوان خلیفه مسلمانان شناخته شد.أنساب الاشراف، بلاذری، ج 7، ص 193 و 203. پس از او هم چهار پسرش که عبارتند از: هشام بن عبدالملک و ولید و یزید و سلیمان، یکی پس از دیگری به حکومت رسیدند و شدت عمل زیادی هم به خرج دادند. حجاج بن یوسف ثقفی هم که جنایات بی شماری انجام داد یکی از نماینده های همین عبدالملک مروان میباشد.
سبب مشروعیت حکومت
نکته ای که اینجا باید یادآوری شود و در کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" نیز به آن اشاره کرده ایم دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، ج 1، ص 580 به بعد؛ مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج 2، ص 186. این است که بعضی ها در گذشته و همچنین در زمان ما پیروزی با