صفحه ۳۶۲

"شریر" (فرد بسیار شرور) صیغه مبالغه است و به معنای کسی می‎باشد که سر تا پایش گمراهی است، یا به تعبیر دیگر به انسان بسیار گمراه "ضلیل" گفته می‎شود. "نعیق" صدا زدن حیوانات است؛ مثل داد زدن چوپان بر گوسفندان خود. در اینجا حضرت شخص بسیار گمراه مورد نظر را تشبیه به چوپانی کرده که گوسفندان خود را هی می‎زند.

"فحص" از ماده "فحص" به معنای جستجو است. "فحص القطا فی التراب" یعنی: مرغ قطا در خاک برای خود جا باز کرد تا در آنجا لانه درست کند و تخم بگذارد. در اینجا هم این فرد گمراه در اطراف کوفه برای پرچم هایش جا درست کرده و پرچم هایش را آنجا کوبیده است. "ضواحی" جمع "ضاحیة" است که به معنای اطراف و نواحی می‎آید.

"کوفه" که به آن "کوفان" هم گفته می‎شود شهری بزرگ و جدید التأسیس بوده است. معمولا برای گرفتن و اشغال شهرهای بزرگ تلاش می‎شود که ابتدا اطراف و روستاها و شهرکهای آن محاصره و گرفته شود و بعد نوبت به خود شهر می‎رسد. کوفه هم به لحاظ این که شهر بزرگی بود هنگامی که می‎خواستند آن را اشغال کنند در ابتدا به محاصره اطراف آن می‎پرداختند.

در مورد تأسیس کوفه گفته می‎شود که در ابتدا ریگزاری بوده است که ریگ های آن رنگ قرمز داشته است. هنگامی که سعدبن ابی وقاص در زمان خلیفه دوم با ایرانی ها جنگ کرد و پیروز شد از طرف عمر دستور یافت تا در همان جایی که لشکر خیمه و خرگاه خود را زده است شهری تأسیس کند؛ بنابراین کوفه در همان ریگستانی ساخته شد که شن های قرمز و ریز داشت و ارتش اسلام در آنجا فرود آمده بود.معجم البلدان، ج 4، ص 491، ذیل واژه کوفه. به همین لحاظ هنگامی که کوفه تأسیس شد یک شهر ارتشی بود که همه قبایل

ناوبری کتاب