"شریر" (فرد بسیار شرور) صیغه مبالغه است و به معنای کسی میباشد که سر تا پایش گمراهی است، یا به تعبیر دیگر به انسان بسیار گمراه "ضلیل" گفته میشود. "نعیق" صدا زدن حیوانات است؛ مثل داد زدن چوپان بر گوسفندان خود. در اینجا حضرت شخص بسیار گمراه مورد نظر را تشبیه به چوپانی کرده که گوسفندان خود را هی میزند.
"فحص" از ماده "فحص" به معنای جستجو است. "فحص القطا فی التراب" یعنی: مرغ قطا در خاک برای خود جا باز کرد تا در آنجا لانه درست کند و تخم بگذارد. در اینجا هم این فرد گمراه در اطراف کوفه برای پرچم هایش جا درست کرده و پرچم هایش را آنجا کوبیده است. "ضواحی" جمع "ضاحیة" است که به معنای اطراف و نواحی میآید.
"کوفه" که به آن "کوفان" هم گفته میشود شهری بزرگ و جدید التأسیس بوده است. معمولا برای گرفتن و اشغال شهرهای بزرگ تلاش میشود که ابتدا اطراف و روستاها و شهرکهای آن محاصره و گرفته شود و بعد نوبت به خود شهر میرسد. کوفه هم به لحاظ این که شهر بزرگی بود هنگامی که میخواستند آن را اشغال کنند در ابتدا به محاصره اطراف آن میپرداختند.
در مورد تأسیس کوفه گفته میشود که در ابتدا ریگزاری بوده است که ریگ های آن رنگ قرمز داشته است. هنگامی که سعدبن ابی وقاص در زمان خلیفه دوم با ایرانی ها جنگ کرد و پیروز شد از طرف عمر دستور یافت تا در همان جایی که لشکر خیمه و خرگاه خود را زده است شهری تأسیس کند؛ بنابراین کوفه در همان ریگستانی ساخته شد که شن های قرمز و ریز داشت و ارتش اسلام در آنجا فرود آمده بود.معجم البلدان، ج 4، ص 491، ذیل واژه کوفه. به همین لحاظ هنگامی که کوفه تأسیس شد یک شهر ارتشی بود که همه قبایل