2 - "قدیم زمانی"؛ یعنی موجودی که وجود آن مسبوق به عدم در زمان گذشته نباشد؛ یعنی موجودی که در تمام زمانها بوده است. و از آنجا که زمان اختصاص به عالم ماده دارد قدم زمانی هم در مورد عالم ماده معنا دارد.
در عالم ماده، قدیم بودن یک چیز به این معناست که در همه زمانها بوده است؛ و هیچ زمانی نبوده که آن چیز وجود نداشته باشد. مثلا اصل وجود ماده قدیم زمانی است ولی هر مرحله از ماده حادث است؛ من و شما حادث هستیم چون پدر ما قبل از ما بوده ولی ما نبوده ایم، پدر ما هم حادث است برای این که پدرش قبل از او بوده است؛ اما اصل وجود ماده حادث زمانی نیست و دلیلی بر حدوث زمانی آن نداریم، بلکه برهان اقامه شده است که اصل ماده نمی تواند حادث زمانی باشد؛ اصل ماده فیض خداست و از ازل وابسته به حق بوده است. به هر حال اگر چیزی زمانا اول نداشته باشد قدیم زمانی است.
3 - "قدیم عرفی"؛ در عرف مردم برخی چیزها را قدیمی میگویند. در اینجا وقتی قدیم گفته میشود مراد این نیست که از اول بوده است و زمانا حادث نیست، بلکه در عرف مردم قدیم نسبی است؛ یعنی وقتی اشیاء را با هم مقایسه میکنند آنها را که تازه حادث شده اند جدید، و آنها را که در زمانهای قبل حادث شده اند قدیمی میگویند؛ مثلا گفته میشود در موزه اشیاء قدیمی را نگهداری میکنند، و مقصودشان چیزهایی است که نسبت به آنچه تازه حادث میشود در زمان قبل بوده اند. این قدیم نه قدیم ذاتی است و نه قدیم زمانی به اصطلاح حکما، بلکه قدیم عرفی است.
نامحدود بودن وجود حق تعالی
"باولیته وجب أن لا أول له"
( به اول و مبدأ هستی بودن خدا ثابت شد که برای او اولی نیست.)