حقیقت شئ به آن است دارای حرکت و تدرج است.
به هر حال عالم ماده همراه و هم آغوش با حرکت است، چه حرکت جوهری قائل شویم و حرکت در اعراض را تابع آن بدانیم و یا به حرکت جوهری معتقد نباشیم. حرکت از لوازم عالم ماده و عالم ناسوت است و زمان مقدار حرکت موجود مادی است و برای فوق عالم ماده، زمان و مکان وجود ندارد و مجردات، فوق عالم ماده و خداوند فوق مجردات است. اول بودن خداوند که بالاتر از همه مجردات است اولیت زمانی نیست؛ بلکه مقصود این است که وقتی نظام وجود را در قوس نزول حساب کنیم، خداوند اول نظام وجود است و بعد از خداوند به ترتیب مجردات دیگر قرار میگیرند تا به عالم ماده میرسد، پس مبدأ عالم وجود خداوند تبارک و تعالی است، و همین معنای اول بودن خداست.
لطف و فیاضیت خداوند اقتضا میکرده است این ماده ای که به قول فلاسفه در صف نعال وجود قرار گرفته و پایین ترین مرتبه هستی است، در اثر حرکت و تکامل در قوس صعود برود تا برسد به ذات باری تعالی؛ از همین عالم ماده و خاک و نطفه که انسان به وجود میآید نبی اکرم (ص) پیدا میشود که جبرئیل هم به گردش نمی رسد و به مرتبه ای میرسد که جبرئیل را توان نزدیک شدن به آن جایگاه نیست.در بحارالانوار، ج 18، ص 382، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب آمده است: شب معراج پیامبر(ص) و جبرئیل به مکانی میرسند که جبرئیل میگوید: "تقدم یا رسول الله لیس لی أن أجوز هذا المکان، و لو دنوت أنملة لاحترقت": "بفرما ای رسول خدا من نمی توانم از این مکان عبور کنم، و اگر سر انگشتی نزدیک تر بیایم همانا میسوزم". پس در قوس صعود هم غایة الغایات ذات باری تعالی است، قرآن هم میفرماید: (انا لله و انا الیه راجعون ) سوره بقره (2)، آیه 156. "همه متعلق به خداییم و بازگشتمان به سوی اوست." یعنی نظام وجود از خداوند شروع شده تا پایین، و در قوس صعود هم همه به