آن فکر میکند که آیا به مصلحت است، ابزار کافی وجود دارد، مردم آمادگی لازم را دارند یا نه. لذا میفرماید: "بطئ القیام": برای قیام در برابر مخالف بدون شتاب و با درنگ عمل میکند، و تا نیرو و شرایط و امکانات فراهم نشود قیام نمی کند. خلاصه همه جوانب را میسنجد و در صورتی که قیام و حرکت را به صلاح ببیند اقدام میکند.
در یکی از درسهای قبلی درس 138 همین کتاب، ذیل عنوان: همگامی با قیام و سکوت اهل بیت:. روایت یکی از اصحاب امام صادق (ع) که بیانگر دیدگاه و انتظار برخی از اصحاب آن حضرت در مورد قیام وی و جواب قانع کننده امام (ع) بود را نقل کردیم. امام (ع) در آنجا با اشاره به تعدادی بزغاله که هفده عدد بود با توجه به همه شرایط فرمود: اگر به این اندازه یار وفادار و آگاه داشتم قیام بر من واجب بود.کافی، ج 2، ص 242، حدیث 4. مردم حرف میزنند و شعار میدهند که بله آقا ما مخلص شماییم، مرید شماییم، همه حاضریم بیاییم، اما شعار غیر از واقعیت است.
عقل و درایت بر وجود امام حاکم است نه احساسات تند. از همین رو وقتی در زندگی ائمه اطهار(ع) دقت میکنیم میبینیم این طور نیست که تا شرایط اندکی فراهم شد و افرادی هم به ظاهر و با شعارهای احساسی اعلان آمادگی کردند آنها دست به قیام و حرکت بزنند. همان اوایلی که ابوبکر خلافت را به دست گرفت ابوسفیان و برخی دیگر به حضرت علی (ع) پیشنهاد قیام دادند ولی حضرت دست رد به سینه آنها زدند.تاریخ طبری، ج 2، ص 449 به بعد. به امام صادق (ع) عرض میکردند آقا چرا قیام نمی کنید، ولی امام میبیند شرایط فراهم نیست، کار فرهنگی و علمی لازم است، به همین جهت به پرورش شاگرد اقدام میکنند و یک نهضت علمی در جهان اسلام به وجود میآورند. برای امام به دست گرفتن قدرت و حکومت مهم نیست، تمام این پست و مقامها در نظر او هیچ است، امام به دنبال انجام وظیفه الهی است. آری، اگر