بودن را به عنوان وصف دلیل و راهنمای حق بیان میکنند، طبع قضیه را بیان کرده اند.
البته ممکن است "مکیث الکلام" به این معنا باشد که دلیل و راهنمای حق ابتدا زمینه ها را فراهم میکند و بعد سخن میگوید؛ زیرا وقتی زمینه سخن حق فراهم نگشته و مردم مستعد شنیدن حق نباشند، سخن ضایع میشود و حرف حق جا نمی افتد. به هر حال شنوندگان هم باید مهیا و مستعد باشند. گرچه علی (ع) معصوم است و برای سخن گفتن تأنی لازم ندارد چون دارای علم لدنی است، ولی بعد از فراهم شدن زمینه ها سخنشان را بیان میکنند.
فواید توجه به آرای مختلف و پرهیز از استبداد به رأی
به تناسب توصیفی که حضرت علی (ع) از راهنمای حق نمودند، بخشی از نامه آن حضرت به فرزندشان محمدبن حنفیه را که در فواید و ثمرات اندیشیدن در آرای مختلف و دقت و تأمل در عواقب امور است بیان میکنم. این نامه را مرحوم شیخ صدوق در "من لایحضره الفقیه" به تفصیل نقل کرده است.من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 388، و نامه از ص 384 تا 392 میباشد. حضرت در آن نامه میفرماید: "من استقبل وجوه الا رأ عرف مواقع الخطاء"این جمله در کلمات قصار نهج البلاغه، شماره 173 نیز آمده است. "کسی که از آراء و نظرات گوناگون استقبال کند - یعنی به حرف دیگران گوش بدهد و دیکتاتور و مستبد به رأی نباشد - مواضع خطا و اشتباه را میشناسد." انسانی که دیکتاتور باشد یک حرفی میزند و میگوید به هر طریق شده باید اجرا شود و خلاصه میخواهد حرفش را به کرسی بنشاند، چنین فردی اگر هم فرضا به اصطلاح امروز مستبد مصلح باشد و درصدد اصلاح هم باشد ممکن است اشتباه کند و از آن مطلع نباشد؛ اما کسی که حرفهای نخبگان و افراد مختلف را بشنود و با افراد مختلف مشورت کند، بالطبع