جمله میگوید هیچ پرستش شده ای جز خداوند نیست، در حالی که میبینیم غیر از خدا خیلی چیزها مورد پرستش هستند، و بت پرستی و گاوپرستی و نظایر آنها وجود دارد. لذا برای رفع این اشکال قیدی برای "اله" در تقدیر میگیرند، مثلا میگویند: "لا اله حقا الا الله" یعنی: معبود و پرستش شده ای که معبود به حق باشد و واقعا لیاقت پرستش را داشته باشد جز الله وجود ندارد. بت معبود واقع میشود ولی بت این لیاقت را ندارد که پرستیده شود، و تنها خدای متعال است که این شأن را داراست."اله" را میتوان به گونه دیگری معنا کرد که بنابر آن نیاز به هیچ تقدیری در کلمه توحید نخواهیم داشت، و آن این که بگوییم به مطلق معبود اله گفته نمی شود بلکه در خود معنای اله لیاقت داشتن برای پرستش لحاظ شده و اله به معنای "شایسته پرستش" است. در این صورت دیگر نیازی به تقدیر گرفتن چیزی در کلمه توحید نیست؛ زیرا بجز خدا هیچ کس شایسته پرستش نیست و اگر غیر خدا پرستیده میشود لیاقت پرستیده شدن را ندارد. اهل لغت تصریح به این نکرده اند که لیاقت داخل در معنای اله است؛ ولی از کلمات آنها میتوان چنین چیزی را استنباط کرد. خلیل بن احمد در کتاب "العین" ذیل ماده "اله" مینویسد: "و یسمون الاصنام التی یعبدونها آلهة و یسمون الواحد الها افترأ علی الله": "مشرکان بت هایی را که میپرستند آلهه مینامند و به یکی از آنها اله میگویند، و این نامگذاریشان افترا و دروغ بستنی بر خداست." یعنی آنها نعوذ بالله این بت ها را شریک خدا قرار داده و آنها را همچون خدا شایسته پرستش میدانند. ابن منظور هم در "لسان العرب" ذیل همین ماده در این باره مطالبی دارد که در حقیقت سخن خلیل بن احمد را هم توضیح داده است؛ وی مینویسد: "الالهة : الاصنام، سموا بذلک لا عتقادهم أن العبادة یحق لها و اسماؤهم تتبع اعتقاداتهم لا ما علیه الشئ فی نفسه": "آلهه یعنی بت ها، بت پرستان براساس اعتقادشان به این که پرستش شایسته آنهاست آنها را آلهه نامیده اند؛ و نامگذاری مشرکان تابع اعتقاداتشان درباره اشیاء است نه آنچه در واقع اشیاء بر آن هستند." از این سخنان استفاده میشود که در معنای اله لیاقت هم هست، لذا اشکال شده که چرا اله جمع بسته شده و چگونه بت پرستان بت ها را نیز اله مینامند در حالی که لیاقت پرستش ندارند، و بعد از آن پاسخ داده که آنها براساس نظر خودشان که بت را لایق پرستش میدانسته اند آنها را هم اله نامیده اند؛ و اگر قرار بود به مطلق معبود اله گفته شود چه بر حق باشد چه باطل و ناحق، اصلا چنین سؤالی و اشکالی پیش نمی آمد. در جمله امیرالمؤمنین 7 هم اگر گفتیم اله به معنای مطلق معبود است، باید چیزی در تقدیر بگیریم و بگوییم در اصل این طور بوده که: "لا اله حقا غیره"؛ و اگر گفتیم اله یعنی شایسته پرستش، دیگر تقدیری نیاز نیست. به هر حال فقط خداوند شایسته پرستش است و غیر از خدا هیچ چیز و هیچ کس شایسته پرستش نیست.