صفحه ۳۰۷

جمله می‎گوید هیچ پرستش شده ای جز خداوند نیست، در حالی که می‎بینیم غیر از خدا خیلی چیزها مورد پرستش هستند، و بت پرستی و گاوپرستی و نظایر آنها وجود دارد. لذا برای رفع این اشکال قیدی برای "اله" در تقدیر می‎گیرند، مثلا می‎گویند: "لا اله حقا الا الله" یعنی: معبود و پرستش شده ای که معبود به حق باشد و واقعا لیاقت پرستش را داشته باشد جز الله وجود ندارد. بت معبود واقع می‎شود ولی بت این لیاقت را ندارد که پرستیده شود، و تنها خدای متعال است که این شأن را داراست."اله" را می‎توان به گونه دیگری معنا کرد که بنابر آن نیاز به هیچ تقدیری در کلمه توحید نخواهیم داشت، و آن این که بگوییم به مطلق معبود اله گفته نمی شود بلکه در خود معنای اله لیاقت داشتن برای پرستش لحاظ شده و اله به معنای "شایسته پرستش" است. در این صورت دیگر نیازی به تقدیر گرفتن چیزی در کلمه توحید نیست؛ زیرا بجز خدا هیچ کس شایسته پرستش نیست و اگر غیر خدا پرستیده می‎شود لیاقت پرستیده شدن را ندارد. اهل لغت تصریح به این نکرده اند که لیاقت داخل در معنای اله است؛ ولی از کلمات آنها می‎توان چنین چیزی را استنباط کرد. خلیل بن احمد در کتاب "العین" ذیل ماده "اله" می‎نویسد: "و یسمون الاصنام التی یعبدونها آلهة و یسمون الواحد الها افترأ علی الله": "مشرکان بت هایی را که می‎پرستند آلهه می‎نامند و به یکی از آنها اله می‎گویند، و این نامگذاریشان افترا و دروغ بستنی بر خداست." یعنی آنها نعوذ بالله این بت ها را شریک خدا قرار داده و آنها را همچون خدا شایسته پرستش می‎دانند. ابن منظور هم در "لسان العرب" ذیل همین ماده در این باره مطالبی دارد که در حقیقت سخن خلیل بن احمد را هم توضیح داده است؛ وی می‎نویسد: "الالهة : الاصنام، سموا بذلک لا عتقادهم أن العبادة یحق لها و اسماؤهم تتبع اعتقاداتهم لا ما علیه الشئ فی نفسه": "آلهه یعنی بت ها، بت پرستان براساس اعتقادشان به این که پرستش شایسته آنهاست آنها را آلهه نامیده اند؛ و نامگذاری مشرکان تابع اعتقاداتشان درباره اشیاء است نه آنچه در واقع اشیاء بر آن هستند." از این سخنان استفاده می‎شود که در معنای اله لیاقت هم هست، لذا اشکال شده که چرا اله جمع بسته شده و چگونه بت پرستان بت ها را نیز اله می‎نامند در حالی که لیاقت پرستش ندارند، و بعد از آن پاسخ داده که آنها براساس نظر خودشان که بت را لایق پرستش می‎دانسته اند آنها را هم اله نامیده اند؛ و اگر قرار بود به مطلق معبود اله گفته شود چه بر حق باشد چه باطل و ناحق، اصلا چنین سؤالی و اشکالی پیش نمی آمد. در جمله امیرالمؤمنین 7 هم اگر گفتیم اله به معنای مطلق معبود است، باید چیزی در تقدیر بگیریم و بگوییم در اصل این طور بوده که: "لا اله حقا غیره"؛ و اگر گفتیم اله یعنی شایسته پرستش، دیگر تقدیری نیاز نیست. به هر حال فقط خداوند شایسته پرستش است و غیر از خدا هیچ چیز و هیچ کس شایسته پرستش نیست.

ناوبری کتاب