این نکته را قبلا تذکر دادیم که اگر در برخی آیات تعابیری مثل ید، ساق، نظر و... درباره خداوند به کار میرود که مربوط به موجودات جسمانی است، از این کاربردها این معنی استفاده نمی شود که نعوذ بالله خدا دست و پا و اعضاء و جوارح دارد، این کاربردها کاربردهای کنایی است، قرآن به زبان عربی است و در زبان عربی این قبیل کنایات و استعارات وجود دارد، و خداوند با استفاده از این زبان با ویژگی هایی که دارد مقصودش را بیان کرده است. این گونه آیات از آیات متشابه هم نیستند بلکه اگر کسی دانش زبان شناسی داشته باشد معنای درست آنها را میفهمد.
در قرآن کریم "بسط ید" هم به صورت کنایه در قدرت داشتن یا بخشندگی به کار رفته است. از جمله در پاسخ به یهود که میگفتند خداوند پس از آفرینش انسان دستش بسته است و نمی تواند اعمال قدرت کند، میفرماید: (بل یداه مبسوطتان ) سوره مائده (5)، آیه 64. "بلکه دو دست خدا گشاده است و قدرت بر تصرف دارد." در اینجا "بسط ید" کنایه از قدرتمندی است. در آیه دیگری میفرماید: (و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا) سوره اسراء (17)، آیه 29. "و دستت را به گردنت مبند و آن را یکسره باز مکن، که در این صورت در حالی بنشینی که مورد ملامت و درمانده هستی." در این آیه "بسط ید" به معنای بخشندگی است که در آن باید حالت تعادل رعایت شود.
در عبارت حضرت علی (ع) نیز "بسط ید" کنایه از بخشندگی خداوند است و "ید" به علاقه سبب و مسبب و حال و محل در بخشندگی به کار رفته است؛ چون نعمت و بخشندگی با دست انجام میگیرد گویا بخشندگی در دست است. میفرماید: خداوند دستش به جود و عطا در میان خلقش گسترده است و نعمت های بی شمارش را در اختیار انسان قرار داده و هر چه انسان لیاقت بیشتری پیدا کند نعمت