شکر اعم از حمد است. از سوی دیگر شکر فقط نسبت به نعمت است، ولی حمد اعم است و مطلق کمالات و نعمات را - هر چند ارتباطی به ما نداشته باشد - دربر میگیرد؛ و با این لحاظ حمد نسبت به شکر اعم میباشد. همچنین باید دانست که حمد در مقابل کمالات اختیاری است؛ و در برابر کمالات غیر اختیاری مثل کمالات و زیبایی های موجود در اشیاء "مدح" صورت میگیرد؛ مانند این که گفته میشود: "مدحت اللؤلؤ": لؤلؤ را مدح کردم؛ یا "مدحت الشمس": خورشید را مدح کردم. بنابراین حمد و ستایش به کمالات اختیاری - اعم از این که برای من نعمت به شمار آید یا نه - تعلق میگیرد.
تمام هستی، مظهر فضل خداوند
"ألحمد لله الناشر فی الخلق فضله": حقیقت ستایش مخصوص خدایی است که پخش کننده تفضل خویش در مخلوقات است. "الناشر" صفت برای الله تبارک و تعالی است. خدایی که فضلش را در مخلوقاتش منتشر ساخته است. هر چه هست تفضل و عنایت خداست، تمام هستی مظهر فضل و رحمت خدای متعال است. به طور قطع ما هیچ گاه از خدا استحقاق چیزی نداریم، و هر چه داشته باشیم تفضل اوست؛ حتی در مسأله ثواب و بهشت این طور نیست که انسان مستحق آنها شده باشد، بلکه بهشت و ثواب هم تفضل خدا بر انسان است. برای این که همه هستی، توانایی ها و استعدادها و خلاصه همه چیزمان از خداست؛ اگر هم من خدا را حمد میکنم، به عقلی که او داده کمالات را تشخیص میدهم و میفهمم خدا را باید ستایش کنم؛ اگر کار خیری انجام میدهم، نمازی میخوانم، دستگیری از بیچاره ای میکنم، به مسلمانان خدمتی میکنم و... همه اینها را با وجودی که خدا عنایت کرده، قدرتی که او داده، دست و پا و زبانی که مال اوست انجام میدهم؛ بنابراین ما در مقابل خدا چیزی