که فقط خدا را ستایش کنید. این احتمال همان طور که قبلا توضیح دادیم خلاف ظاهر است؛ و ظاهر این است که جمله خبریه باشد.
احتمال دوم این بود که حقیقت حمد و ستایش مخصوص خداست، و از برای غیر خدا نیست؛ چون هر کس و هر چیزی غیر خدا اگر ستوده شود به خاطر کمالاتش مورد ستایش واقع میشود و همه کمالات از آن خداست؛ هر چه دیگران دارند اعم از وجود و کمالاتشان مال خداست؛ بنابراین ستایش مخصوص خداست و اگر دیگران را ستایش کنند بیجاست. ظاهر عبارت همین احتمال است.
احتمال سومی را هم بعضی داده اند که مقصود این است که همه ستایش ها عملا برای خدا واقع میشود، برای این که اگر بت پرستان مثلا بت را ستایش میکنند این ستایششان به این خیال است که بت دارای کمالات است و در واقع آنچه را که واجد کمالات است میستایند؛ در حالی که آنچه مجمع کمالات است خداوند تبارک و تعالی است و بت پرستان و همه آنان که بت و غیر آن را میستایند این ستایششان برای خداوند است و واقعا برای خدا واقع میشود، چون خدا مجمع کمالات است و این افراد مصداق را اشتباه گرفته اند یعنی فکر میکنند بت مجمع کمالات است؛ در حالی که این چنین نیست، و به خاطر اشتباه در مصداق و عوضی گرفتن آن گناهکار هستند ولی ستایششان برای خداست و برای بت ستایش واقع نمی شود. این احتمال گرچه احتمال بعیدی است ولی خوب است.
فرق حمد و شکر
البته این نکته را باید در نظر داشته باشید که رابطه منطقی میان "حمد" و "شکر" رابطه عموم و خصوص من وجه است. به این معنا که شکر هم میتواند به صورت زبانی باشد و هم عملی، ولی حمد و ستایش تنها با زبان تحقق میپذیرد؛ و از این نظر