"منغص" یعنی ناکام کننده و باعث ناتمامی. حضرت میفرماید: به یاد آورید مرگی را که باعث ناکامی و ناتمام ماندن خواسته ها و شهوتها میشود و مانع رسیدن انسان به خواسته هایش میگردد.
"و قاطع الامنیات"
( و [ به یاد آورید] برنده آرزوها را.)
مرگ رشته آرزوها را میبرد و قطع میکند. شما آرزو دارید که فلان مقام را پیدا کنید، چقدر زحمت میکشید، تملق میگویید، دروغ و راست را به هم میبافید، اما مرگ مانع رسیدن شما به این آرزو میشود. من یادم هست در شهرمان یک آقایی دنبال این بود که بخشدار بشود، بیچاره آنقدر فعالیت کرد و برایش فعالیت کردند، آن وقت چند روز بعد از مرگش حکم بخشداری او از تهران آمده بود. او نمی دانست که میمیرد، اما مرگ میان او و آرزویش فاصله شد.
"عند المساورة للا عمال القبیحة"
( هنگام جستن و خیز برداشتن برای ارتکاب رفتارهای زشت.)
"مساورة" یعنی خیز برداشتن، جستن و پریدن، "ساوره" یعنی به روی او پرید. "عند المساورة" متعلق به "فاذکروا" است؛ یعنی مرگی را که برهم زننده لذتها و مانع رسیدن به خواسته های نفسانی و قطع کننده آرزوهاست هنگام اقدام به اعمال زشت و گناه به یاد آورید.
مرحوم عبده درباره به کاربردن کلمه "مساورة" در اینجا توجیه خوبی دارد و میگوید عمل قبیح و گناه برخلاف طبع و فطرت الهی و عقل انسان است؛ درست است انسان گناه میکند اما وجدان و عقلش میگوید این گناه است و نباید سراغش برود، پس در حقیقت گناهان از انسان گریزانند. به همین جهت آن کس که میخواهد