صفحه ۲۹۳

"منغص" یعنی ناکام کننده و باعث ناتمامی. حضرت می‎فرماید: به یاد آورید مرگی را که باعث ناکامی و ناتمام ماندن خواسته ها و شهوتها می‎شود و مانع رسیدن انسان به خواسته هایش می‎گردد.

"و قاطع الامنیات"

( و [ به یاد آورید] برنده آرزوها را.)

مرگ رشته آرزوها را می‎برد و قطع می‎کند. شما آرزو دارید که فلان مقام را پیدا کنید، چقدر زحمت می‎کشید، تملق می‎گویید، دروغ و راست را به هم می‎بافید، اما مرگ مانع رسیدن شما به این آرزو می‎شود. من یادم هست در شهرمان یک آقایی دنبال این بود که بخشدار بشود، بیچاره آنقدر فعالیت کرد و برایش فعالیت کردند، آن وقت چند روز بعد از مرگش حکم بخشداری او از تهران آمده بود. او نمی دانست که می‎میرد، اما مرگ میان او و آرزویش فاصله شد.

"عند المساورة للا عمال القبیحة"

( هنگام جستن و خیز برداشتن برای ارتکاب رفتارهای زشت.)

"مساورة" یعنی خیز برداشتن، جستن و پریدن، "ساوره" یعنی به روی او پرید. "عند المساورة" متعلق به "فاذکروا" است؛ یعنی مرگی را که برهم زننده لذتها و مانع رسیدن به خواسته های نفسانی و قطع کننده آرزوهاست هنگام اقدام به اعمال زشت و گناه به یاد آورید.

مرحوم عبده درباره به کاربردن کلمه "مساورة" در اینجا توجیه خوبی دارد و می‎گوید عمل قبیح و گناه برخلاف طبع و فطرت الهی و عقل انسان است؛ درست است انسان گناه می‎کند اما وجدان و عقلش می‎گوید این گناه است و نباید سراغش برود، پس در حقیقت گناهان از انسان گریزانند. به همین جهت آن کس که می‎خواهد

ناوبری کتاب