مجازی از هم تفکیک شود، و در برخی مثل "معجم مقاییس اللغة" تلاش شده معنای اصلی و ریشه ای واژه ها که وجه جامع بین کاربردهای مختلف است ذکر شود.
این کار در حقیقت یک اجتهاد لغوی است و گزارش صرف نیست. در اینجا قاعدتا باید بعد از ذکر معنای اصلی و ریشه ای، تناسب هر کدام از کاربردها را با آن معنا نشان داد.
ابن فارس درباره معنای ریشه ای ماده "وصی" مینویسد: "أصل یدل علی وصل شئ بشئ. و وصیت الشئ: وصلته"معجم مقاییس اللغة، ماده "وصی". یعنی: "این ماده هر جا باشد دلالت بر وصل چیزی به چیزی میکند. "وصیت الشئ" یعنی: به هم وصلش کردم." و در ادامه آن آمده است: "والوصیة من هذا القیاس کانه کلام یوصی أی یوصل" یعنی: "وصیت هم از همین قیاس است، گویا وصیت کلامی است که به چیزی یا کسی پیوند میخورد."
مرحوم شهید ثانی در شرح لمعه، اول "کتاب الوصایا" درباره معنای لغوی "وصیة" و تناسب آن با وصیت اصطلاحی یعنی وصیتی که فردی برای بعد از مرگش میکند، مینویسد: "الوصیة مأخوذة من وصی یصی أو أوصی یوصی أو وصی یوصی، و أصلها الوصل و سمی هذا التصرف وصیة لما فیه من وصلة التصرف فی حال الحیوة به بعد الوفاة، أو وصلة القربة فی تلک الحال بها فی الحالة الاخری"شرح لمعه، ج 5، ص 11؛ و در مجمع البحرین، ج 1، ص 440، ذیل ماده "وصی" این گونه آمده است: "والوصیة من وصی یصی اذا أوصل الشئ بغیره، لان الموصی یوصل تصرفه a بعد الموت بما قبله". یعنی: وصیت از باب ثلاثی مجرد یا باب افعال و یا باب تفعیل اخذ شده است و معنای اصلی آن وصل کردن است. و این تصرف یعنی تصرفی که فرد با وصیت کردن نسبت به بعد از مرگش در مال خود میکند، از این جهت وصیت نامیده شده است که وصیت کننده، تصرف در