"فان أتاکم الله بعافیة فاقبلوا [ فاقبلوا]"
( پس [ در چنین زمانی ] اگر خداوند عافیتی به شما رساند آن را بپذیرید.)
در چنین اوضاعی ممکن است افرادی در شرایطی قرار بگیرند که دولت نتواند به آنها فشار بیاورد، یا این که در برهه ای از این دوران، مردم منطقه ای به دلایل مختلف از فشارهای حکومت در امان باشند؛ حضرت میفرماید: اگر در دوران حکومت بنی امیه، خدا برایتان عافیت و سلامتی آورد آن را بپذیرید و از آن بهره مند شوید. در بعضی نسخه ها "فأقبلوا" آمده که معنایش این میشود که به عافیت روی آورده و از آن استقبال کنید.
"و ان ابتلیتم فاصبروا، فان العاقبة للمتقین"
( و اگر به بلا گرفتار آمدید صبر پیشه کنید؛ چرا که عاقبت از آن پرهیزکاران است.)
و اگر در چنین حکومتی دچار شکنجه و زندان و اذیت شدید صبر پیشه کنید و بردبار باشید؛ چرا که عاقبت از آن متقین است و آنانی که در نهایت پیروزند پرهیزکاران هستند که به سعادت ابدی نایل آمده اند. دنیا مقدمه است و سعادت و شقاوت انسان به برخورداری و راحتی در این دنیا نیست، بلکه آنچه مهم است بعد از این دنیاست که آیا خود را به جهنم فروخته یا بهشت. اگر انسان در این دنیا هر چه شکنجه و سختی است تحمل کند ولی در آن دنیا که زندگی و حیات ابدی است راحت باشد این انسان عاقبت به خیر شده است، و ظالمان هر چه هم که عمر کنند و در زندگی دنیایی خوش باشند این خوشی ها در برابر عذابی که در آن گرفتار خواهند شد هیچ است.
"تقوی" از ماده "وقایة" به معنای حفظ کردن و نگاهداری است؛ اهل تقوا یعنی اهل نگاهداری و کنترل. "تقوی" در اصل "وقوی" بوده که واوش به تاء تبدیل شده است.