"اخال" به کار رفته است و "اخال" را فصیح تر از "أخال" دانسته اند.در لسان العرب، ذیل ماده "خیل" آمده است: "اخال بکسر الالف و هو الافصح، و بنو أسد یقولون: أخال بالفتح و هو القیاس، و الکسر اکثر استعمالا". یعنی: "اخال" به کسر الف فصیح تر است، و بنی اسد "أخال" به فتح الف میگویند و این مطابق قیاس است، و استعمال اخال به کسر بیشتر است.
"حمس" یعنی شدت یافت. "ألوغی" یعنی جنگ؛ اصل معنای "وغی" و "وغی" سر و صداست و از آنجا که در جنگ هم سر و صدا زیاد است به جنگ "وغی" و "وغی" میگویند. بنابراین "حمس الوغی" یعنی جنگ شدت یافت.
"حمی" یعنی داغ شدن و گرم شدن؛ "ضراب" مصدر باب مفاعله و به معنای زد و خورد کردن است، که مصادر آن "مضاربة" و "ضراب" است. "حمی الضراب" یعنی زد و خورد داغ شد و تنور جنگ زبانه کشید.
معنای اصلی ماده "فرج" تفتح و بازشدن است؛ "انفراج" یعنی از هم گشوده شدن.
امام (ع) در این فراز میخواهند بفرمایند: بر فرض بسیج شوید و به میدان جنگ با معاویه بیایید به شما اعتماد نیست و به محض این که جنگ شدت پیدا کند و زد و خورد و درگیری اوج گرفته و داغ شود هر کدام به سویی میروید و در میدان نبرد استقامت نمی کنید. بسا افرادی هستند که تا وقتی کارزار نیست رجز میخوانند ولی وقتی در میدان عمل و در بحران جنگ قرار میگیرند هر کدام به یک طرف فرار میکنند. حضرت این حالت آنها را به زنی که در وقت زایمان پاهایش را از هم باز میکند و عورتش پیدا میشود تشبیه کرده و میخواهند با این تشبیه قبح عمل آنها را نشان دهند. زن وقتی میخواهد وضع حمل کند اضطرارا پاهایش را باز میکند و یک وضع قبیحی برایش پیش میآید و هر کس آنجا باشد عورتش را میبیند. حضرت میخواهند بفرمایند: قبح کار شما همچون پیدا شدن عورت زن در آن حالت است. جدا شدن لشکر از امام و رهبرش در میدان جنگ و تنها گذاشتن او همانند پیدا شدن