صفحه ۲۰۱

اخلاص و جان فدایی می‎کنند ولی وقتی پای امتحان و سختی باشد از میدان در می‎روند. برخی پا را از این هم فراتر گذاشته به جای آن که در سختی ها به کمک برادرانشان آیند، خود به دوست و برادرشان ضربه می‎زنند.

خدا رحمت کند شهید مطهری را، صبح پنجشنبه یا جمعه ای به همراه ایشان پای منبر مرحوم آقا شیخ عباس تهرانی، یکی از علما و منبری های پیرمرد و اهل حال در قم رفته بودیم، از خواص هم پای منبر ایشان می‎آمدند، ایشان در منبر شعری خواند که مرحوم مطهری خیلی از آن خوشش آمد و من هم آن را حفظ کردم و الان هم از حفظ هستم. من دفتری داشتم که در آن اشعاری را که برایم جالب بود می‎نوشتم. مرحوم مطهری آن شعر را به عنوان یادگاری به خط خودش در دفترم نوشت. آن شعر این بود:

"و اخوان حسبتهم دروعا____فکانوها و لکن للا عادی
حسبتهم سهاما صائبات ____فکانوها و لکن فی فؤادی"شعر از ابوالحسن علی بن فضال مجاشعی است (متوفای 479 ه'). ر.ک : معجم الادباء، یاقوت حموی، ج 14، ص 93 تا 96؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج 32، ص 271؛ و در این منابع به جای "حسبتهم" در بیت دوم، "وخلتهم" آمده است.

یعنی: "خیال می‎کردم برادران و دوستان زره می‎باشند، آری زره بودند اما نه زرهی برای دفاع از من، بلکه زره بودند برای دشمنان من. و فکر می‎کردم که دوستان تیرهایی هستند که به هدف می‎خورند، درست است که تیر بودند اما نه تیری به سوی دشمنان من، بلکه تیرهایی که به قلب من اصابت می‎کردند". "دروع" جمع "درع" به معنای زره است؛ "سهام" جمع "سهم" به معنای تیر است؛ و "صائب" یعنی برخوردکننده به هدف، به فکر استوار هم که "فکر صائب" می‎گویند از این جهت است که درست است و خطایی در آن نیست و به هدف که فهم حقیقت است برخورد کرده است.

ناوبری کتاب