صدق" یعنی انسانهایی نیستید که به راستی و درستی آزاده باشید. انسان حر راستگوست؛ اما کسی که حر و آزاده نباشد رفتاری دوگانه دارد؛ صداقت ندارد و به جای راستگویی دروغ میگوید.
"عند اللقأ" یعنی هنگام برخورد کردن و ملاقات. که در آن دو احتمال وجود دارد:
1 - احتمال اول این که مراد حضرت این باشد که هنگام ملاقات با من با صداقت و حر نیستید. آدمی که حر باشد چند چهره نمی شود که پیش روی انسان به گونه ای باشد و پشت سر به گونه ای دیگر. یعنی برخوردهایتان با من منافقانه است.
2 - ممکن است مقصود از آن هنگام برخورد با دشمن باشد؛ یعنی وقتی با دشمن برخورد میکنید آدمهای استواری نیستید، شجاعت از خود نشان نمی دهید و بیم آن هست که به دشمن بپیوندید.
ابن أبی الحدید هر چند در نقل خطبه "أحرار صدق" ثبت کرده است، در شرح آن مینویسد: "و یروی: أحرار صدق عند اللقاء". یعنی به جای "صدق"، "صدق" هم روایت شده است، و "صدق" جمع "صادق" است. حال اگر "صدق" خواندیم دیگر "أحرار" به آن اضافه نمی شود.
5 - غیرقابل اطمینان در سختی ها
"و لا اخوان ثقة عند البلاء"
( و هنگام بلا و امتحان، برادران قابل اعتماد نیستید.)
"اخوان" جمع "أخ" است و به "ثقة" اضافه شده است. حضرت به اهل کوفه میفرماید: هنگام ابتلائات و سختی ها برادران مورد اعتمادی نیستید. دوست باید به هنگام سختی ها به درد انسان بخورد، ولی بسیاری از افراد در شرایط عادی ادعای