بنده هستید و زیردست و حقوق بگیر بیت المال، اما مثل بالادستان عمل میکنید و گوش به حرف کسی نمی دهید. شاید هم حضرت میخواسته بفرماید: شما واقعا مثل بندگان هستید، چرا که بردگان نوعا اخلاق پستی دارند و منافق صفت و مکار هستند؛ شما بنده هایی هستید و خیال میکنید که خان و فرمانده اید ! خود را همچون اربابها میبینید ولی واقعش این است که اخلاقتان اخلاق عبید و بندگان است که مطیع نیستند و کارشکنی هم میکنند.
احتمال دیگر آن است که مقصود امیرالمؤمنین (ع) بیان رابطه مردم و خداوند باشد، و بخواهند بفرمایند که شما عبد و بنده خداوند هستید و مقتضای عبد بودنتان اطاعت از فرامین و دستورات الهی است؛ و از آنجا که با من بیعت کرده اید براساس پیروی از دستورات الهی، به مقتضای بیعتتان باید از من اطاعت کنید؛ چون خداوند عمل بر طبق بیعت را بر شما لازم کرده است. ولی شما براساس آن عمل نمی کنید و هر کدام خود را مالک و آقای خود میدانید.
و اگر "رب" را به معنای امیر و حاکم بگیریم، شاید مقصود حضرت این باشد که شما مرا به امارت انتخاب کرده و قبول کرده اید که زیردست من باشید و از دستوراتم پیروی کنید، در حالی که هر کدام از شما خود را امیر و حاکم بر من میداند و به جای اطاعت از من خواهان تبعیت من از خودش است.
این جمله حضرت امیر(ع) عطف بر "أشهود کغیاب ؟!" است؛ و در حقیقت این چنین است: "أعبید کارباب ؟!" و استفهام در اینجا نیز مثل استفهام در "أشهود کغیاب ؟" استفهام انکاری توبیخی است و حضرت امیرالمؤمنین (ع) اصحابش را به خاطر این که در عین عبید بودن همچون اربابان عمل میکنند توبیخ میکند.
"أتلو علیکم الحکم فتنفرون منها"
( مطالب حکمت آمیز برایتان میگویم ولی شما از آن میگریزید.)