صفحه ۱۸۲

بنده هستید و زیردست و حقوق بگیر بیت المال، اما مثل بالادستان عمل می‎کنید و گوش به حرف کسی نمی دهید. شاید هم حضرت می‎خواسته بفرماید: شما واقعا مثل بندگان هستید، چرا که بردگان نوعا اخلاق پستی دارند و منافق صفت و مکار هستند؛ شما بنده هایی هستید و خیال می‎کنید که خان و فرمانده اید ! خود را همچون اربابها می‎بینید ولی واقعش این است که اخلاقتان اخلاق عبید و بندگان است که مطیع نیستند و کارشکنی هم می‎کنند.

احتمال دیگر آن است که مقصود امیرالمؤمنین (ع) بیان رابطه مردم و خداوند باشد، و بخواهند بفرمایند که شما عبد و بنده خداوند هستید و مقتضای عبد بودنتان اطاعت از فرامین و دستورات الهی است؛ و از آنجا که با من بیعت کرده اید براساس پیروی از دستورات الهی، به مقتضای بیعتتان باید از من اطاعت کنید؛ چون خداوند عمل بر طبق بیعت را بر شما لازم کرده است. ولی شما براساس آن عمل نمی کنید و هر کدام خود را مالک و آقای خود می‎دانید.

و اگر "رب" را به معنای امیر و حاکم بگیریم، شاید مقصود حضرت این باشد که شما مرا به امارت انتخاب کرده و قبول کرده اید که زیردست من باشید و از دستوراتم پیروی کنید، در حالی که هر کدام از شما خود را امیر و حاکم بر من می‎داند و به جای اطاعت از من خواهان تبعیت من از خودش است.

این جمله حضرت امیر(ع) عطف بر "أشهود کغیاب ؟!" است؛ و در حقیقت این چنین است: "أعبید کارباب ؟!" و استفهام در اینجا نیز مثل استفهام در "أشهود کغیاب ؟" استفهام انکاری توبیخی است و حضرت امیرالمؤمنین (ع) اصحابش را به خاطر این که در عین عبید بودن همچون اربابان عمل می‎کنند توبیخ می‎کند.

"أتلو علیکم الحکم فتنفرون منها"

( مطالب حکمت آمیز برایتان می‎گویم ولی شما از آن می‎گریزید.)

ناوبری کتاب