صفحه ۱۷۷

هستند با وجود تفرقه و سستی بر دشمنانشان پیروز کند. "أبی الله أن یجری الاشیاء الا بالا سباب"بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 26؛ کافی، ج 1، ص 183، باب معرفة الامام، حدیث 7. "خداوند ابا دارد از این که امور عالم را جز بر اساس اسباب به جریان اندازد." در اینجا هم حضرت برای آن که اصحابش را به غیرت بیاورد و آنها را به اقدام و استقامت وادارد، یک قانون کلی الهی را به آنان یادآور می‎شود و می‎فرماید: اگر وضع به همین منوال پیش برود و به خود نیایید مطمئن باشید پیروزی نصیبتان نخواهد شد.

علت پیروزی معاویه بر یاران علی (ع)

بعد حضرت امیر(ع) بیان می‎دارند که فکر نکنید پیروزی، نشانه برحق بودن آنها و باطل بودن شماست. اساسا قلت و کثرت، قدرت و ضعف و این امور نشانه حق یا باطل بودن گروه و جمعیتی نیست؛ ممکن است یک فرد یا گروهی به لطایف الحیل مردم را جذب خود کرده باشند، گروهی را با تطمیع، گروهی را با تهدید، گروهی را با استفاده از جهالت و نادانی و تبلیغات، ولی این نشانه حق بودن آن فرد یا گروه نیست. برای معاویه خیلی شعار می‎دادند، صدام هم فدائیانی داشت ولی باطل بودند؛ خلاصه باید مواظب بود ظواهر، انسان را گول نزند و باید بر حق استوار بود؛ گرچه طرفداران حق کم باشند. مولا علی (ع) هم می‎فرماید: "لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقلة أهله"نهج البلاغه، خطبه 201. یعنی: "در پیمودن راه هدایت از این که اهل هدایت و طرفداران آن کم هستند نهراسید." چرا که پیروزی نهایی با حق است و باطل نابودشدنی است.

در هر صورت حضرت در اینجا برای این که این شبهه پیش نیاید که پیروزی معاویه و هوادارانش به خاطر حقانیت آنهاست می‎فرماید:

ناوبری کتاب