جمله آغازین هم این امر پیداست؛ چرا که قاعدتا امیرالمؤمنین (ع) پیش از بیان مطالب مورد نظرشان، حمد و ستایش خدا و درود و سلام بر پیامبراکرم (ص) داشته اند.
"أمهل" یعنی مهلت داد؛ "الظالم" مفعول آن است و فاعلش "الله" است، که در بعضی نسخه ها - از جمله دو نسخه خطی که از قرن پنجم به جای مانده - لفظ جلاله "الله" ذکر شده و عبارت را چنین نقل کرده اند: "و لئن أمهل الله الظالم".در شرح ابن أبی الحدید، و نیز در دو نسخه خطی نهج البلاغه مربوط به قرن پنجم که یکی را مرحوم حجة الاسلام حسن سعید و دیگری را کتابخانه مرحوم آیت الله مرعشی افست کرده اند، لفظ جلاله "الله" ذکر شده است؛ و در شرح ابن میثم در متن آن لفظ "الله" نیامده ولی در شرح آن آمده است. ولی در برخی نسخه ها از جمله در نسخه عبده لفظ "الله" ذکر نشده و فاعل "أمهل" ضمیر مستتر "هو" است که مرجع آن "الله" تبارک و تعالی است. از جمله بعد هم که میفرماید: "و هو له بالمرصاد" مشخص میشود که "أمهل" باید معلوم خوانده شود و ضمیرش به "الله" که در جملات قبل ذکر شده بوده برمی گردد.
شاید وجه اختلاف نسخ این باشد که چون مرحوم سید رضی بخش های قبل خطبه را - که در آنها به لفظ جلاله تصریح شده بود - حذف کرده اند، برخی از نساخ برای این که برای افراد مشتبه نشود و فکر نکنند که "أمهل" مجهول است و "الظالم" نائب فاعل آن، به مرجع ضمیر مستتر تصریح کرده و فاعل را که ضمیر بوده به اسم صریح تبدیل کرده اند.
به هر حال امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: اگر خدا ظالم را مهلت میدهد خیال نکند که از دست خدا در رفته و یا کارش درست است و برحق میباشد، و همین باعث شود که به ظلم خود ادامه دهد و فکر کند خیلی پیش خدا عزیز است و یا خدا کاری به او نخواهد داشت؛ مطمئن باشد که هیچ گاه از خدا گرفتن او فوت نمی شود و در نهایت به دام میافتد. حالا اگر خداوند برخی از ظالمان را در دنیا مجازات میکند