بودند، عبد و بنده داشتند و خیلی مورد احترام بودند و هیچ کس نمی توانست در مقابلشان حرفی بزند، با ظهور اسلام به خاک مذلت نشستند. ابوجهل ها که تصور نمی کردند زیردستان در مقابلشان قد علم کنند، به دست همین زیردستانی که با اسلام عزیز شده بودند در جنگ های مختلف شکست خوردند و خوار و ذلیل شدند.
نکته ای در اینجا وجود دارد و آن این که "ذلة" و "عزة" مصدر است و صفت مشبهه آنها "عزیز" و "ذلیل" است. امام علی (ع) قاعدتا باید میفرمود به واسطه پیغمبر(ص) عزیزها ذلیل و ذلیل ها عزیز شدند، نه آن که بفرماید به واسطه پیغمبر(ص) ذلت و خواری عزیز شد و عزت و بزرگی خوار و ذلیل شد. این را قبلا هم به مناسبت هایی توضیح داده ایم که در زبان عربی - و شاید در زبانهای دیگر هم همین طور باشد - برای مبالغه به جای اسم فاعل و صفت مشبهه مصدر به کار میرود و چیزی که باید به اسم فاعل نسبت داده شود به مصدر نسبت داده میشود؛ مثلا در این جملات به جای آن که عزت پیدا کردن (أعز) به "ذلیل" نسبت داده شود به "ذلة" نسبت داده میشود؛ گویا با آمدن پیغمبراکرم (ص) اصلا ذلت که در افرادی مثل بلال تجلی داشت به عزت تبدیل شد. و این نوع بیان برای مبالغه عزیزشدن ذلیلان و ذلیل شدن عزیزان است.
بیان پیامبر(ص) در گفتار و سکوت
"کلامه بیان، و صمته لسان"
( سخنش بیان [ حق ]، و سکوتش [ نیز] بیان است.)
سخن پیامبراکرم (ص) بیانگر حق است، و رسالت پیامبر بیان حقایق و معارف دین است؛ همان گونه که در قرآن آمده است: (لتبین للناس ما نزل الیهم ) سوره نحل (16)، آیه 44. یعنی: "تا برای مردم آنچه را که به سویشان نازل شده است بیان کنی."