مراد از "منبت" مدینه و مراد از "مستقر" مکه است.برای آشنایی با نظرات مختلف، ر.ک : شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی، ج 2، ص 401. ولی این سخن درست به نظر نمی رسد. آنچه صحیح به نظر میرسد - همان گونه که در برخی از شروح نهج البلاغه ذکر شده - این است که مراد از "مستقر" و "منبت" همان اصلاب پدران پیغمبراکرم (ص) و ارحام مادران آن حضرت است که منتهی میشود به حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم (ع) که هم از سفاح پاک بودند و هم از جهت بیزاری از شرک، کانون توحید بودند.
"و منبته أشرف منبت": و رویشگاهش شریف ترین رویشگاه است، و درختی است که در طهارت و اصالت روییده و دارای اصلاب شامخه و ارحام مطهره است.
"فی معادن الکرامة"
( در کانونهای بزرگواری و کرامت.)
"معادن" جمع "معدن" و اسم مکان است؛ و "معدن" محل قرار گرفتن چیزهای نفیس و با ارزش است؛ "عدن" یعنی اقامت کردن، همیشه بودن در مکانی. (جنات عدن ) سوره توبه (9)، آیه 72. عبارت: "جنات عدن" یازده بار در قرآن تکرار شده است. هم که در قرآن ذکر شده به معنای بهشت های دائمی است.
"فی معادن الکرامة" مربوط به "مستقر" است. علی (ع) در اینجا از باب استعاره معدنی را که محل قرار گرفتن چیزهای نفیس در آن است درباره اصلاب پیامبر به کار برده که کرامت و بزرگواری در آنها قرار گرفته است. چرا که همه پدران و اجداد پیغمبراکرم (ص) انسانهای بزرگواری بوده اند.
"و مماهد السلامة"
( و بسترهای سلامت و پاکیزگی.)