نظام وجود در سلسله تصاعدی که با حرکت تکاملی طی میشود به حق تعالی منتهی میشود. در قوس صعود یعنی از مرتبه پایین نظام هستی به بالا، اول عالم ناسوت یعنی عالم ماده قرار دارد، بعد عالم ملکوت یعنی عالم نفوس و موجودات مثالی، و بعد عالم جبروت یعنی عالم مجردات تامه و عقول، و بعد میرسد به ذات باری تعالی که بالاتر از آن دیگر موجودی نیست. پس خداوند در پایان و نهایت قوس صعود هستی است و غایة الغایات است؛ همان طور که در رأس قوس نزول هستی است و مبدأ المبادی است؛ یعنی در قوس نزول اول است و در قوس صعود آخر است.
پس در حقیقت خدا اول ندارد پس ازلی است، و آخر ندارد پس ابدی است؛ و آن که نه اول دارد و نه آخر سرمدی است؛ که مجموع ازلی و ابدی میباشد.
آشکار بودن حق تعالی
"و الظاهر فلا شئ فوقه"
( و خدایی که آشکار است، پس هیچ چیز در آشکار بودن بالاتر از او نیست.)
خداوند ظاهر است پس هیچ چیز در ظهور بالاتر از او نیست و همه چیزهای دیگر در پرتو نور حق ظاهر و آشکار میشوند. گرچه ما این موجودات عالم را میبینیم، اما همه آنها مثل معنای حرفی و مثل شعاع نور خورشید نسبت به خورشید هستند و عین وابستگی به حق میباشند؛ و درک معنای حرفی ممکن نیست مگر با درک معنای اسمی، همان طور که شعاع نور خورشید بدون خورشید امکان ندارد و شعاع خورشید پرتو خورشید میباشد و هیچ استقلالی از خود ندارد. موجود مستقل بالذات فقط خداست. بنابراین آن که واقعا ظاهر و نمایان است و حقیقت هستی و موجود کامل است خدای متعال است و ما سوی الله همه جلوه های حق هستند.