توجه به این نکته مخصوصا برای طلاب محترم و مبلغین گرامی بسیار لازم است و آن این که خداوند "الموعظة" را به "الحسنة" مقید فرموده، و ظاهرا مراد از نیکو بودن موعظه این است که خود موعظه کننده عامل به آن باشد؛ چرا که موعظه برای نرم کردن قلب ها در مقابل حق است و اگر کسی موعظه بکند ولی خودش به موعظه هایش عمل نکند و واعظ غیرمتعظ باشد حرفهایش آن چنان که باید مؤثر نخواهد بود. همچنین خداوند مجادله را به "احسن" مقید کرد و فرمود: (و جادلهم بالتی هی أحسن) . از این عبارت فهمیده میشود که در مجادله حتی صرف حسن داشتن کافی نیست، لذا مثلا نفرمود: "و جادلهم بالطریقة الحسنة" بلکه فرمود: (و جادلهم بالتی هی أحسن) . پس مجادله که برای منصرف کردن خصم از ادعایش است باید احسن باشد؛ یعنی این گونه نباشد که برای بازداشتن از باطل از مطلب باطلی که طرف مقابل معتقد است استفاده کنی، که این خود زیر پا گذاشتن حق است؛ و یا مطلب حقی را هم که طرف مقابل معتقد است انکار کنی. همچنین از نظر شیوه برخورد با خصم باید ادب و نزاکت را مراعات کرد تا آن که نتیجه مجادله اصرار او بر باطل نباشد؛ باید به گونه ای رفتار کرد که عناد و لجاجت خصم بیشتر نشود. و توجه به این نکات در امر تبلیغ و مبارزه با انحرافات برای ما طلاب که موظف به آن هستیم بسیار لازم است.
"خطبه 96 - قسمت اول"
و من خطبة اخری:
"ألحمد لله الاول فلا شئ قبله، والاخر فلا شئ بعده، والظاهر فلا شئ فوقه."
"و من خطبة اخری"
( و بخشی از خطبه دیگر حضرت علی (ع) .)