پیامبری برانگیخت که مدتی بود وحی منقطع شده بود و پیغمبری نیامده و فترتی به وجود آمده بود، که با بعثت پیغمبراکرم (ص) آن خلا پر شد.
قرآن هم تقریبا عین همین تعبیر را دارد. خداوند خطاب به اهل کتاب میفرماید: (یا أهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم علی فترة من الرسل أن تقولوا ما جأنا من بشیر و لا نذیر، فقد جاءکم بشیر و نذیر) سوره مائده (5)، آیه 19. یعنی: "ای اهل کتاب ! پیامبر ما به سوی شما آمد در حالی که [ آیات الهی را] برای شما روشن میکند، در دورانی که از پیامبران خبری نبود، تا نگویید بشارت دهنده و بیم دهنده ای برای ما نیامد؛ حالا برایتان بشارت دهنده و هشداردهنده ای آمده است."
پس از حضرت عیسی (ع) دیگر پیغمبری نیامده بود، و اگر فرضا در این بین پیغمبرانی هم بوده، پیامبرانی محلی و در محدوده ای کمتر بوده است و این طور نبوده که در معرض همه و برای همه باشد.
ممکن است کسی بگوید: پس برای کسانی که در این دوران بوده اند حجت تمام نشده است و مثلا روز قیامت میتوانند پیش خدا عذر بیاورند که خدایا اگر ما بد عمل کردیم به خاطر این بود که پیغمبری برای ما نفرستادی و ما حجت نداشتیم. جواب این اشکال این است که وجود حجت منحصر در حضور فیزیکی پیغمبر نیست و نبودن حضور پیغمبر به معنای نبودن حجت نمی باشد، چه بسا حجت های دیگر بوده، کتاب و تعالیم پیغمبر قبلی در دسترس افراد بوده، یا اوصیا و دانشمندانی در میان مردم بوده اند، خلاصه خداوند هیچ گاه مردم را بدون حجت نمی گذارد.
وضعیت مردم در زمان جاهلیت
"و هفوة عن العمل"
( و [ زمانی که ] مردم در کارهایشان دچار لغزش و انحراف شده بودند.)