صفحه ۹۸

ولی در جریان صفین از مارقین شد و بعدا همان روحیه ای را که خوارج داشتند پیدا کرد و به نحوی که مورخین نوشته اند در صدد قتل حضرت امیر(ع) برآمد و بالاخره حضرت را به شهادت رساند.

اجلهای محتوم و موقوف

از قرآن و روایات استفاده می‎شود که ما دارای دو اجل هستیم، در آیه ای که مربوط به قوم نوح است فرموده: (ان اعبدوا الله و اتقوه و اطیعون، یغفرلکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی ان اجل الله اذا جاء لایؤخر لو کنتم تعلمون)سوره نوح، آیات 3 و 4 خدا را عبادت کنید و تقوی داشته باشید و از من پیروی کنید، اگر چنین کنید خداوند گناهان شما را می‎بخشد و مرگ شما را تأخیر می‎اندازد تا روز موعود فرا رسد. بعد می‎فرماید: (ان اجل الله اذا جاء لایؤخر) وقتی مرگ خدایی فرا رسد تأخیر نمی پذیرد. از این که فرموده: اگر مرا اطاعت کنید خدا مرگتان را تأخیر می‎اندازد استفاده می‎شود که اجل قابل تقدیم و تأخیر است؛ و این معنا منافات دارد با جمله ای که می‎گوید: اجل خدایی اگر فرا رسد تأخیر ندارد.

در اصول کافی حمران از امام باقر(ع) از این آیه شریفه که فرموده: (ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده)سوره انعام، آیه 2 سؤال می‎کند: از یک طرف فرموده: خداوند به نحو قضا یک اجل غیر قابل تغییر قرار داده، و از طرف دیگر هم فرموده: (و اجل مسمی عنده) یک اجل نامبرده ای هم نزد خدا هست، معنای آن چیست ؟ حضرت فرمود: "هما اجلان: اجل محتوم و اجل موقوف"کافی، ج 1، ص 147 اجل دو تاست، یکی اجل محتوم و حتمی است و یکی هم اجل موقوف است که بر چیزی توقف دارد. در تفسیر

ناوبری کتاب