بودند که در جنگ صفین علیه حضرت امیر(ع) قیام کردند، و چون معاویه قرآن سر نیزه کرده بود، اینها فریب نیرنگهای معاویه و عمروعاص را خوردند و آن چنان علیه علی (ع) شوریدند که حضرت ناگزیر به ترک جنگ شدند، و با اجبار همین خوارج حکمیت را پذیرفتند، بعد هم نماینده حضرت را رد کرده و ابوموسای اشعری را به حضرت امیر(ع) تحمیل کردند، پس از حکمیت هم چون قضیه به نفع معاویه تمام شد با حضرت امیر(ع) معاندت میکردند که چرا حکمیت را پذیرفته است، و در نهایت هم حدود دوازده هزار نفر شدند و علیه حضرت اعلام جنگ کردند، و بر اثر ارشادات حضرت علی (ع) و دیگران هشت هزار نفر از آنان هدایت شدند و برگشتند و چهار هزار نفر دیگر ایستادگی کردند و همگی آنان جز نه نفر کشته شدند؛ حالا حضرت در این خطبه خطاب به خوارج میفرمایند:
خواسته های غیر منطقی خوارج
"اصابکم حاصب، و لا بقی منکم آبر، أبعد ایمانی بالله و جهادی مع رسول الله اشهد علی نفسی بالکفر؟"
(طوفان آمیخته به شن بر شما بوزد، و از شما کسی که درخت خرما را گرده افشانی کند باقی نماند، آیا بعد از آن که به خدا ایمان آورده و با رسول خدا به جهاد رفته ام بر خود شهادت به کفر بدهم ؟)
"حاصب" به معنای باد تند آمیخته به شن است، ماسه بادی به همین شنهایی میگویند که همراه باد حرکت میکند. "آبر" از ماده "ابر" است، سید رضی میگوید به کسانی که درخت خرما تأبیر میکرده اند "آبر" میگویند؛ یعنی کسانی که گرده نر درخت خرما را به درختهای ماده میزنند. این دو جمله نفرین در حق خوارج است، فرموده اند: تندبادهای عذاب بر شما نازل شود "و لابقی منکم آبر" و تأبیر کننده نخلی هم از شما باقی نماند. مقصود این که احدی از شما روی زمین باقی نماند.