صفحه ۸۳

بودند که در جنگ صفین علیه حضرت امیر(ع) قیام کردند، و چون معاویه قرآن سر نیزه کرده بود، اینها فریب نیرنگهای معاویه و عمروعاص را خوردند و آن چنان علیه علی (ع) شوریدند که حضرت ناگزیر به ترک جنگ شدند، و با اجبار همین خوارج حکمیت را پذیرفتند، بعد هم نماینده حضرت را رد کرده و ابوموسای اشعری را به حضرت امیر(ع) تحمیل کردند، پس از حکمیت هم چون قضیه به نفع معاویه تمام شد با حضرت امیر(ع) معاندت می‎کردند که چرا حکمیت را پذیرفته است، و در نهایت هم حدود دوازده هزار نفر شدند و علیه حضرت اعلام جنگ کردند، و بر اثر ارشادات حضرت علی (ع) و دیگران هشت هزار نفر از آنان هدایت شدند و برگشتند و چهار هزار نفر دیگر ایستادگی کردند و همگی آنان جز نه نفر کشته شدند؛ حالا حضرت در این خطبه خطاب به خوارج می‎فرمایند:

خواسته های غیر منطقی خوارج

"اصابکم حاصب، و لا بقی منکم آبر، أبعد ایمانی بالله و جهادی مع رسول الله اشهد علی نفسی بالکفر؟"

(طوفان آمیخته به شن بر شما بوزد، و از شما کسی که درخت خرما را گرده افشانی کند باقی نماند، آیا بعد از آن که به خدا ایمان آورده و با رسول خدا به جهاد رفته ام بر خود شهادت به کفر بدهم ؟)

"حاصب" به معنای باد تند آمیخته به شن است، ماسه بادی به همین شنهایی می‎گویند که همراه باد حرکت می‎کند. "آبر" از ماده "ابر" است، سید رضی می‎گوید به کسانی که درخت خرما تأبیر می‎کرده اند "آبر" می‎گویند؛ یعنی کسانی که گرده نر درخت خرما را به درختهای ماده می‎زنند. این دو جمله نفرین در حق خوارج است، فرموده اند: تندبادهای عذاب بر شما نازل شود "و لابقی منکم آبر" و تأبیر کننده نخلی هم از شما باقی نماند. مقصود این که احدی از شما روی زمین باقی نماند.

ناوبری کتاب