مفعول مطلق نوعی است. "یتخالسان" از ماده "تخالس" به معنای "تسالب" یعنی ربودن یکدیگر است. میفرمایند: در جنگها یک نفر از ما با یک نفر از دشمن مانند دو قوچ نر به هم یورش میبردند و درگیر میشدند "ایهما یسقی صاحبه کأس المنون" تا کدام یک از این دو دیگری را از کاسه مرگ سیراب کند، "فمرة لنا من عدونا، و مرة لعدونا منا" یک وقت بود که ما بر دشمن پیروز میشدیم، و یک وقت دشمن بر ما. بالاخره جنگ بود و ما در جنگ جدی بودیم.
جهاد صادقانه و یاری خداوند
"فلما رأی الله صدقنا انزل بعدونا الکبت، و انزل علینا النصر، حتی استقر الاسلام ملقیا جرانه، و متبوئا اوطانه"
(پس چون خدا راستی و درستی ما را دید دشمن ما را خوار، و پیروزی را نصیب ما کرد، تا این که اسلام پا برجا شده، سینه خود را بر زمین گذاشت و در جای خود قرار گرفت.)
"الکبت" به معنای ذلت و شکست است. "جران" به سینه شتر گفته میشود. "ملقیا" از ماده "القاء" به معنای انداختن است، "ملقیا جرانه" حال است؛ یعنی در حالتی که سینه خود را برای استراحت روی زمین انداخته است. این یک تشبیه است و حضرت اسلام را به شتر تشبیه فرموده که وقتی برای استراحت میخوابد سینه و گردن خود را روی زمین میگذارد. "متبوئا" هم به معنای جای گیرنده است. "اوطان" جمع "وطن" و مفعول فیه است برای "متبوئا"؛ یعنی اسلام در جای خود قرار گرفت. حضرت فرموده اند: "فلما رأی الله صدقنا" پس وقتی خداوند صدق و صفا و حسن نیت و خلوص نیت ما را دید "انزل بعدونا الکبت" دشمنان ما را ذلیل و خوار نمود "و انزل علینا النصر" و نصرت و پیروزی را نصیب ما گردانید، و این امر همچنان ادامه داشت، "حتی استقر الاسلام" تا این که اسلام استقرار پیدا کرد، "ملقیا جرانه" در حالی که همانند شتری که در حال استراحت است سینه و گردن خود را به زمین گذاشت "و متبوئا اوطانه" و اسلام در جای خود قرار گرفت.