صفحه ۷۲

"لام" در کلمه "لقد" مفتوح و برای توطئه قسم است، مثل این که یک قسم در اینجا بوده که حذف شده است؛ یعنی به خدا سوگند ما با رسول خدا(ص) بودیم، مقصود این است که در جنگهای صدر اسلام در رکاب رسول خدا(ص) جنگ می‎کردیم. "نقتل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا" و خیال نکنید که در این جنگها غریبه ها را می‎کشتیم، بلکه خویشاوندانی چون پدرها، فرزندان، برادران و عموهایمان را هم می‎کشتیم ! مثلا جنگ بدر و احد جنگ با خویشان رسول خدا(ص) بود؛ "ما یزیدنا ذلک الا ایمانا و تسلیما" این جنگهایی را که برای خدا و پیشبرد اسلام می‎کردیم، ایمان و تسلیم ما را در برابر حق زیاد می‎کرد؛ این طور نبود که اگر در جنگ، پدر یا فرزندانمان کشته می‎شوند ما دست از جنگ برداریم.

"و مضیا علی اللقم" و می‎گذشتیم بر جاده صاف و روشن. "اللقم" و "اللقم" هر دو صحیح است به معنای جاده صاف و روشن؛ هرچه بیشتر جنگ می‎کردیم بیشتر به راه راست هدایت می‎شدیم. "و صبرا علی مضض الالم" و بر دردها و زخمهای شمشیر صبر می‎کردیم. "الم" به معنای درد، و "مضض" به معنای احساس است، "مضض الالم" یعنی احساس درد؛ در مقابل آن همه احساس درد صبر می‎کردیم. "و جدا فی جهاد العدو" و در عین حال هم در جهاد و جنگ با دشمنان اسلام کوشش زیادتری می‎کردیم و این طور نبود که با آن همه نگرانی و ناراحتی از جنگ سیر شویم.

"و لقد کان الرجل منا و الاخر من عدونا، یتصاولان تصاول الفحلین، یتخالسان انفسهما، ایهما یسقی صاحبه کأس المنون؛ فمرة لنا من عدونا، و مرة لعدونا منا"

(و در جنگ چنین بود که مردی از ما با یکی از دشمنانمان مانند دو قوچ نر به یکدیگر حمله می‎کردند و به قصد ربودن یکدیگر بودند، تا کدام یک آن دیگری را از جام مرگ سیراب کند؛ گاه می‎شد که ما بر دشمن پیروز می‎شدیم، و گاهی دشمن بر ما غالب می‎گشت.)

"یتصاولان" از ماده "صولة" به معنای یورش و حمله است. "تصاول الفحلین"

ناوبری کتاب