است كه فقط بايد انسان موحد در آن بايستد، جاي كافر و منافق نيست. و حتما در اين مقام هم بايد سخن از توحيد خدا باشد نه تعريف و تمجيد ديگران.
"و لم ير مستحقا لهذه المحامد و الممادح غيرك" اينجا مقام كسي است كه غير از تو كس ديگري را مستحق اين همه مدح و ثنا نديده است. اين اوصاف مخصوص شخص حضرت امير(ع) است و حضرت هم خودشان را ميگويند. خطيبي كه موحد باشد هرگز به ثناخواني ديگران نمي پردازد. و بعدا به درگاه خداوند چنين درخواست ميكند كه: "و بي فاقة اليك" من به درگاه تو آن چنان فقير و نيازمندم كه "لايجبر مسكنتها الا فضلك" اين بيچارگي را هيچ چيزي جبران نمي كند مگر فضل و عطاي تو.
"و لاينعش من خلتها الا منك و جودك ، فهب لنا في هذا المقام رضاك ، و اغننا عن مد الايدي الي سواك ، انك علي كل شئ قدير"
(و سختي آن را برطرف نمي كند مگر جود و بخشش تو، پس در اين مقام رضا و خشنودي خود را به ما ارزاني فرموده، دستهاي ما را به سوي غير خود دراز نفرما، زيرا تو بر هر چيزي قادر و توانا هستي.)
"لاينعش" از ماده "نعش" به معناي "رفع" يعني برطرف كردن است. "خلة" به معناي كمبود و بدبختي است. "و لاينعش من خلتها الا منك و جودك" و اين كمبود و بدبختي را كه دارم هيچ چيزي برطرف نمي كند مگر عطا و بخشش تو.
"فهب لنا في هذا المقام رضاك" پس ببخش به ما در اين مقام بدبختي و فقر و بيچارگي، رضايت خود را "و اغننا عن مد الايدي الي سواك" و ما را از اين كه بخواهيم دستمان را پيش غير تو دراز كنيم بي نياز فرما "انك علي كل شئ قدير" زيرا كه تو بر هر كاري توانا و قدرتمند هستي.