"و غمرهم فضله" یعنی و تفضل او همه بندگان را فرا گرفته است، "مع تقصیرهم عن کنه ما هو اهله" با این که مردم در شناسایی و عبادت او کوتاهی میکنند، باز هم خدا تفضل و جود و کرم خود را شامل همه آنها میگرداند. این که مردم در عبادت و اطاعت از خدا کوتاهی میکنند، علتش کوتاهی در اصل توحید و شناخت خداست، اگر در شناخت خدا کوتاهی نکنند و آن طور که باید او را بشناسند، طبعا در عبادت او هم کوتاهی نمی کنند و حق عبادت او را انجام میدهند.
اشاره ای به صفات نیک و کمالات نامحدود خداوند
"اللهم انت اهل الوصف الجمیل، و التعداد الکثیر، ان تؤمل فخیر مؤمل، و ان ترج فاکرم مرجو"
(خدایا تو سزاوار صفات نیک و کمالات بسیاری، اگر به تو آرزومندیم پس تو بهترین آرزو شدگان هستی، و اگر به تو امیدواریم پس تو بهترین کسی هستی که باید به او امیدوار بود.)
"وصف" به معنای توصیف است، "الوصف الجمیل" یعنی صفات نیک . "اللهم انت اهل الوصف الجمیل" خدایا تو تنها کسی هستی که سزاوار صفات خوبی و دیگران هرچه خوبی و زیبایی دارند از تو است و از خود چیزی ندارند.
"و التعداد الکثیر"؛ "تعداد" را برخی گفته اند در اصل "تعدید" مصدر باب تفعیل بوده "یاء" آن را به "الف" قلب کرده اند "تعداد" شده و به معنای شماره کردن است. یعنی تو اهل شماره بسیاری، هم صفات تو بسیار و هم مخلوقات تو زیاد و هم نعمت هایت بی پایان است.
"ان تؤمل فخیر مؤمل"؛ "تؤمل" از "امل" به معنای آرزو است. یعنی اگر تو مورد آرزو واقع شوی بهترین آرزو شده ها هستی، به عبارت بهتر تو بهترین کسی هستی که باید مورد توجه و آرزو واقع شوی؛ اگر امر دایر شود که آرزوی انسان رسیدن به مال و مقام دنیا باشد یا رسیدن به خدا، طبیعی است که آرزوی رسیدن به خدا سزاوارتر است، برای این که مال و مقام دنیا زایل شدنی و از بین رفتنی است.
"و ان ترج فأکرم مرجو"؛ "ترج" و "مرجو" از ماده "رجاء" به معنای امیدواری