صفحه ۶۴۴

"و لا اعتورته فی تنفیذ الامور و تدبیر المخلوقین ملالة و لا فترة"؛ "اعتورته" از "اعتوار" به معنای عارض شدن است. یعنی در اجرا و تدبیر امور مخلوقات ملالت و سستی به او نمی رسد، این طور نیست که تدبیر امور جهان هستی او را خسته کند و بر اثر خستگی در او سستی پدید آید.

"بل نفذ فیهم علمه و احصاهم عده، و وسعهم عدله، و غمرهم فضله، مع تقصیرهم عن کنه ما هو اهله"

(بلکه علم او در همه مخلوقات جاری است و به آنها احاطه دارد، و عدالت او آنها را فرا گرفته، و با کوتاهی آنان در آنچه شایسته مقام اوست فضل و کرمش شامل حال آنها شده.)

"احصاء" به معنای شماره کردن است، "بل نفذ فیهم علمه و احصاهم عده" یعنی نه این که تنفیذ امور مخلوقات او را خسته نمی کند، بلکه علم خداوند به همه مخلوقات احاطه دارد و در آنها نفوذ کرده است و شماره آنها را نیز دارد.

"و وسعهم عدله" و گذشته بر این که عدد مخلوقات را می‎داند، عدالت خدا هم شامل آنان خواهد بود؛ این که ما نمی توانیم معنای عدالت را در خداوند درک کنیم دلیل بر این نیست که او به عدالت عمل نکرده باشد؛ عدالت خداوند به این معناست که هر چیزی در جای مناسب خود قرار داده شود و به اندازه استعدادش از نعمت هستی بهره مند باشد و به قول شاعر:

"جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست"گلشن راز

وجود سم در دم عقرب عین عدالت خداست گرچه شما از آن وحشت دارید و از وجود آن سم رنج می‎برید، شما از تابستان گرم و یا زمستان سرد رنج می‎برید و آن را نگران کننده می‎دانید در صورتی که وجود هر کدام موجب ادامه حیات بشر روی زمین است و به جای خویش نیکوست.

ناوبری کتاب