صفحه ۶۴۱

به معنای پی درپی وارد شدن است. "اطباق" یعنی طبقه ها. "دیاجیر" جمع "دیجور" به معنای تاریکی هاست. "سبحات" جمع "سبحة" به معنای شناور بودن است، "سبحات النور" یعنی شناوریهای نور یا نورهای شناور. یعنی خداوند آگاه است به آن چیزی که پیاپی بر آن وارد می‎شود پرده های تاریکی و درجات نور.

"و اثر کل خطوة"؛ "خطوة" هم به فتح "خ" خوانده شده و هم به ضم آن، اگر "خطوة" باشد مصدر و به معنای قدم برداشتن است، و اگر "خطوة" باشد به معنای گام است. معنای جمله این است که خداوند اثر هر گام برداشتن را می‎داند.

"و حس کل حرکة"؛ "حس" به معنای احساس است، یعنی خدا احساس هر حرکتی را می‎داند. وقتی گفته می‎شود: "کل حرکة" شامل حرکت نور هم می‎شود، و با این که حرکت نور خیلی مخفی و نامعلوم است اما خداوند حرکت آن را هم می‎داند.

"و رجع کل کلمة"؛ "رجع" به معنای برگشتن است، و در معنای این جمله چند احتمال داده شده است:منهاج البراعة، ج 7، ص 54 یکی برگشتن کلام به خود انسان است، یعنی خدا می‎داند که این کلمه ای را که می‎گویید به خودتان برگشت می‎کند یا نه؛ یک احتمال دیگر این که مقصود برگشت صدای انسان هنگام تلفظ کلمه است، چون وقتی انسان صدایی را از دهان بیرون می‎دهد تا یک حدی به جلو می‎رود و بعد در اثر برخورد با عایق برمی گردد به طرف گوینده؛ احتمال سوم این است که مقصود تصمیم به گفتن کلام و برگرداندن آن کلام باشد، مثل این که هی می‎خواهد بگوید و هی حرفش را فرو می‎برد و در دل خود نگه می‎دارد.

"و تحریک کل شفة"؛ "شفة" به معنای لب است؛ یعنی خداوند حرکت هر لبی را می‎داند. گاهی ممکن است انسان هنگام سخن گفتن هیچ صدایی از دهان خود بیرون ندهد و فقط لبها را تکان دهد و اتفاقا طرف مقابل از حرکت لب چیزی نفهمد، اما خداوند همه حرکتهای لبها را می‎داند.

ناوبری کتاب